ازدواج مجدد

پنهان نمودن سابقه ازدواج / مصادیق تدلیس

۵/۵ - (۴ امتیاز)

پنهان نمودن سابقه ازدواج یکی از مصادیق تدلیس در ازدواج میباشد. توضیح آنکه بنابراین در تدلیس در ازدوج رفتار یا گفتار فریبکارانه یکی از طرفین عقد، طرف دیگر را آنچنان مغرور می کند که وی درباره اوصاف همسر آینده خود دچار اشتباه می شود.
برای تحقق تدلیس در ازدواج، می باید ارکان قانونی، مادی و معنوی آن مهیا باشد:

عنصر قانونی تدلیس در ازدواج : ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی می باشد. به موجب این ماده چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تکمن مالی، موقعیت‌اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آن‌ها واقع شود مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال‌محکوم می‌گردد.
• عنصر مادی جرم تدلیس در ازدواج : تشخیص عملیاتی که تدلیس محسوب شود با عرف است. با این حال، عملیات یا سخنی که حاکی از وصف کمال مفقود باشد یا نفی و مخفی نمودن عیوب، عنصر مادی جرم تدلیس در ازدواج می باشد. بنابراین، باید عملیاتی انجام شود که عیبی را بپوشاند یا وجود صفتی را که مورد نظر طرف عقد است در دیگری وانمود کند، خواه به وسیله نوشته و لفظ باشد مانند توصیف دروغ یا کارهای خدعه آمیز، تا آنکه تدلیس واقع گردد.
• عنصر معنوی تدلیس در نکاح : اعمالی که توسط تدلیس کننده انجام می شود باید ارادی، عمدی، با سوء نیت و به قصد فریب طرف مقابل انجام شود.
بنابراین فریب یا تدلیس زمانی محقق می شود که شخصی از وسایل یا گفتار حیله آمیز برای فریب طرف مقابل استفاده کند و این وسایل و گفتار موجب فریفتن طرف مقابل شود. همچنین، فریب خورده نباید پیش از عقد به وجود عیب یا فقدان وصف کمال علم داشته باشد.
ضمانت اجرای مدنی تدلیس در نکاح، فسخ نکاح می باشد.

مطابق ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل ‌حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متباینا بر آن واقع شده باشد.

عدم ازدواج پیشین نیز یکی از مواردی است که در عقد بدان تصریح نمی گردد اما عقد متباینا بر آن واقع می گردد و طرف ناآگاه می تواند به استناد این تدلیس عقد نکاح را فسخ نماید.
لازم به ذکر است که تدلیس در ازدواج ممکن است از سوی زوج یا زوجه و یا شخص ثالث باشد.

در صورتی که شخص ثالث با طرف نکاح در تدلیس تبانی کرده باشد، طرفی که فریب خورده است می تواند نکاح را به استناد تدلیس فسخ نماید. در غیر این صورت، یعنی در صورتی که طرف مقابل تبانی ای با ثالث ننموده باشد، به استناد فریب ثالث نمی توان عقد نکاح را برهم زد.

بیشتر بدانیم :  در ازدواج مجدد پس از طلاق به چه نکاتی توجه نماییم  

پاسخ به پرسش مطرح شده
در پاسخ به پرسشی که در خصوص راه های استعلام و اطلاع از سابقه ازدواج افراد طرح نمودید باید گفت می توان با مراجعه به اداره ثبت احوال یا به صورت غیرحضوری و از طریق سایت سازمان ثبت احوال کشور نسبت به ثبت درخواست گواهی تجرد اقدام نمود. در این گواهی عدم ازدواج قبلی فرد یا طلاق، فسخ نکاح، بذل مدت یا انقضای مدت در صورت ازدواج قبلی او قید می گردد.

نکته قابل توجه در خصوص مورد شما این است که گواهی تجرد تنها با ارائه شناسنامه و به دارنده ی شناسنامه داده می شود و نمی توان بدون داشتن شناسنامه نسبت به دریافت آن اقدام نمود.البته اینکار را خود فرد فقط می تواند برای سوابق ازدواج خود انجام دهد و اشخاص دیگر چنین حق و امکانیی ندارند.
لازم به ذکر است که ازدواج موقت تنها در صورتی که در محضر ثبت شده باشد، هر چند در شناسنامه قید مگردد، قابل استعلام می باشد.
اما در مورد گرفتن سابقه ازدواج افراد دیگر باید گفت هیچ راه حل رسمی و تعریف شده ای برای استعلام سابقه ازدواج افراد وجود ندارد. مگر اینکه خود فرد بخواهد که در این صورت اداره ثبت احوال پاسخگو است.

با این وجود بعضاً دیده شده اند که افراد با مراجعه به اداره ثبت احوال و صحبت و مذاکره از طریق ایجاد رابطه و به طور غیر رسمی در خصوص سابقه ازدواج فرد مورد نظر خود اطلاع کسب نموده اند.

 

اطلاع از مجازات تدلیس و فریب در ازدواج

مستندات قانونی در خصوص استعلام سابقه ازدواج افراد

ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی
هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل ‌حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متباینا بر آن واقع شده باشد.
ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی
چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تکمن مالی، موقعیت‌اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آن‌ها واقع شود مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال‌محکوم می‌گردد.

 

 

قبول دعاوی حقوقی
شماره و آدرس دفتر وکیل حقوقی در تهران

برای مشاوره و اعلام وکالت در پرونده های حقوقی در تهران و سایر شهرستان ها ، می توانید با حضور در دفتر وکالت وکیل حقوقی به ادرس شعبه شرق: میدان رسالت خیابان فرجام پلاک ۹۴۸ تلفن ۵- ۷۷۲۱۲۴۵۴  ویا نزدیکترین  دفتر وکالت حقوقی حق گرا در شمال ، دفتر وکالت شرق و یا دفتر وکالت حقوقی شعبه غرب  تهران ، دفتر مرکز شهر حق گرا    از مشاوره وکیل متخصص کیفری استفاده نمود و در صورتی که بعد مسافت و یا سایر عوامل مانع حضور شما می گردد از طریق شماره تلفن ۰۹۱۹۹۰۷۵۹۶۶ به صورت تلفنی، واتساپ و تلگرام با وکیل حقوقی در فرجام  گروه حقوقی حق گرا در تماس باشید تا علاوه بر مشاوره در خصوص نحوی اعطای وکالت نیز توضیحات لازم ارائه گردد. ضمن اینکه در سایر نقاط شهر تهران نیز می توانید با مراجعه به سایر دفاتر حق گرا در غرب و شمال و مرکز تهران می توانید به آدرسهای ذیل همین صفحه مراجعه نمایید. ضمن اینکه در صورتی که سوال حقوقی داشته باشید می توانید به سایت دوم به نشانی haghgara.com  مراجعه نمایید

 

مصادیق تدلیس در ازدواج

فریب در ازدواج (تدلیس) به مفهوم اثبات صفات مطلوب یا رفع عیوب به صورت دروغین، از جمله عوامل فروپاشی نظام خانواده یا تیرگی روابط زوجین است. بدین لحاظ زن و مرد از فریب یکدیگر نهی شده اند، علاوه بر آن، فریب دارای پیامدهای حقوقی نیز می باشد.

راهی که شارع مقدس برای جبران این ضرر پیش بینی نموده، حق فسخ نکاح است. امروزه مردان به جهت آشنایی با این حق به راحتی از آن بهره می برند، ولی اغلب زنان به جهت عدم آشنایی با این حق، زمانی که مورد تدلیس واقع می شوند، به طلاق روی آورده و از حقوق خود نیز می گذرند. لذا در این نوشتار به صورت اجمال، به تدلیس و فریب در ازدواج از منظر فقه و حقوق پرداخته شده و در انتها چند پیشنهاد قانونی جهت پیشگیری از فریب در ازدواج ارائه گردیده است.

واژگان کلیدی:

تدلیس، فریب در ازدواج، زن، قانون، فسخ نکاح، صفت مشروط، عیوب خاص.

امروزه آسیب های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بهداشتی سلامت جامعه را تهدید می کند. هزینه این تهدیدات هر دو جنس زن و مرد را شامل می شود، ولی گاه یکی از این دو جنس بیشتر در معرض خطر قرار می گیرد. از جمله این آسیب ها می توان به رواج فریب و تدلیس در روابط افراد با یکدیگر و در امر مهم ازدواج اشاره نمود. عدم صداقت هنگام انتخاب همسر که منجر به فریب طرف مقابل در ازدواج می شود، آثار و پیامدهای حقوقی ویژه‎ای دارد که با عنوان قانون «تخلف از شرط صفت» در قانون مدنی مطرح است.

ماده ۱۱۲۸ ق.م. بیان می دارد: «هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد».

از آنجا که متأسفانه تدلیس در ازدواج از جانب دختران رو به افزایش است ونیز دختران ساده دل و زودباور، در تدلیس خواستگاران خویش به شدت آسیب پذیر هستند، آشنایی با قوانین مربوطه و تحلیل آن ضروری می نماید.

قبل از بررسی این ماده قانونی، ابتدا برخی از پرونده های موجود در دادگاهها که موضوع آن به گونه ای مرتبط با این ماده قانونی می باشد، مطرح می گردد. زیرا با رجوع به مواردی چند از مدعیان دادگاه، ضرورت این آشنایی جدی‎تر می‎شود، بعضی از آن موارد به شرح ذیل می باشد:

مردی که سواد اندکی در حد خواندن و نوشتن داشته و نیز به واسطه سانحه ای که در کودکی برایش اتفاق افتاده، گردنش کج بوده است، به خواستگاری دختری می رود و در مراسم خواستگاری خود را دیپلمه معرفی می نماید و گردن خود را بسته و وانمود می کند که موقتاً دچارگردن درد شده است، پس از ازدواج همسر او متوجه فریب شوهر شده، به دادگاه مراجعه نموده و تقاضای فسخ نکاح می کند.

– زنی قبلاً ازدواج کرده و شش ماه زندگی زناشوئی داشته است، پس از طلاق، شناسنامه المثنی گرفته و خود را دوشیزه معرفی می نماید، بعد از ازدواج، همسرش متوجه ازدواج قبلی زن می شود. اما به دلیل آنکه مهریه زن سنگین بوده و شوهر از نظر اقتصادی توان پرداخت آن را نداشته، از طلاق منصرف می شود. اما به دلیل برخورد غیرصادقانه همسرش، خشمگین بوده و بنای ناسازگاری با زن را گذاشته است، زن تحمل نکرده و از دادگاه تقاضای طلاق کرده است.

– دختری پس از ازدواج متوجه شده که همسرش او را فریب داده و در خارج از کشور همسر دارد و اکنون مجهول المکان است و مدتی است که نفقه پرداخته نکرده است.

– دختر دارای لکه ای قهوه ای رنگ بر روی پوست پا در پشت زانو است، همسرش بعد از ازدواج از ادامه زندگی با زن منصرف شده است، اما به دلیل مهریه سنگین زن، توان طلاق و پرداخت مهریه را ندارد، به دادگاه مراجعه نموده و ادعای تدلیس زوجه را نموده و عنوان می کند، همسرش دارای نقص زیبایی می باشد و این مطلب را به او نگفته است، بنابراین تقاضای فسخ نکاح دارد.

– مردی که معتاد به مشروب و تریاک بوده، خود را سالم وانمود کرده؛ پس از ازدواج زن متوجه شده و تقاضای جدایی دارد.

– مردی به دادگاه مراجعه کرده و در تقاضای فسخ نکاح ادعا می کند، همسرش ازدواج قبلی خود را از او مخفی داشته است و در شناسنامه المثنی او نیز، اثری از این موضوع نبوده است، زن ادعا می کند که حقیقت را در گفتگوی خصوصی قبل از عقد با همسرش در میان گذارده و شوهر با علم به این موضوع اقدام به ازدواج با او نموده است، از زن دلیل این ادعا خواسته شده و زن قادر به اثبات آن نیست.

موارد دیگری نیز به روش مصاحبه استخراج شده که عبارت است از:

– پسری به خواستگاری دختری آمد، پس از صحبت های مفصل دختر و پسر و خانواده های آن دو، مراسم ازدواج انجام شد. پس از ازدواج، پسری به داماد مراجعه کرده و اعلام می کند که قبلاً با همسر او رابطه جنسی داشته است و دختر با مراجعه به پزشک، پرده بکارت خود را ترمیم نموده است، در پیگیری شوهر از طریق مرکز درمانی مربوطه و بدست آوردن مدارکی دال بر صحت این مسئله، نهایتاً زن به رابطه جنسی قبلی خود (زنا) اعتراف می نماید. مرد اعلام می دارد که از زندگی با زنی که قبلاً با مردی رابطه جنسی داشته، متنفر است و سکوت همسرش در مراسم خواستگاری نسبت به این مسئله، این تصور را پیش آورده که دختر باکره است؛ حالا از یک طرف چون مهریه دختر بسیار سنگین بوده و پسر توان پرداخت مهریه و طلاق زن را ندارد و از طرفی دیگر حاضر به ادامه زندگی با این زن هم نیست.

– پسری در مورد نوع شغل و میزان تحصیلات خود دروغ گفته، پس از عقد و اطلاع دختر از حقیقت، دختر ادعا می کند که اساساً پسر هم شأن او نیست و محال بوده که با پسری که دارای چنین شغل و تحصیلاتی باشد، ازدواج نماید، چرا که خودش دارای مدرک کارشناسی ارشد بوده و از خانواده ای ثروتمند و دارای موقعیت اجتماعی بالا می باشد. علاوه بر آن حاضر به زندگی با مردی که از ابتدا با فریب و نیرنگ زندگی را آغاز کرده، نیست.

– پسری شیفته چشمان آبی و موی طلایی دختری شده و با او ازدواج می نماید. پس از ازدواج متوجه می شود که دختر در ملاقات با او از لنز رنگی استفاده می کرده و موهای خود را رنگ کرده بود، علاوه بر آن آرایش چهره خود را چنان با مهارت انجام می داده که زیبایی چهره او طبیعی وانموده می شده، پسر پس از اطلاع از واقعیت، مایل به ادامه زندگی با او نیست.

– پسری به خواستگاری دختری آمده و تفاوت مذهب خود را با مذهب دختر، اعلام نکرده است، پس از ازدواج، دختر متوجه شده و حاضر به ادامه زندگی با این مرد نیست. (پسر ادعا می کند که گمان می کردم در تحقیق از من و خانواده ام، متوجه این امر خواهند شد و دختر ادعا می کند که چنان گرفتار عشق پسر بوده که فرصت تحقیق را به مادرش نداده است).

– دختر و خانواده اش ابتلا به بیماری سرطان او را از پسر مخفی نموده اند و چون قادر به تأمین هزینه درمان دختر نبوده اند، سریعتر اقدام به ازدواج دختر کرده اند. داماد مدتی است که دائماً در حال آمد و رفت و پرداخته هزینه سنگین درمان نوعروس می باشد. از عدم صداقت دختر و خانواده اش در ابتدای ازدواج شکایت دارد و هزینه درمان نیز او را تحت فشار قرار داده است.

پس از بیان موارد فوق، مشخص می شود، از یک سو عموماً زنان از حق فسخ خود هنگامی که دچار فریب می‎شوند مطلع نیستند؛ لذا علی رغم اثبات فریب از طرف همسر، تقاضای طلاق می دهند و از آنجا که تقاضای طلاق از جانب زن است، حکم به طلاق خلع داده می شود، بنابراین زن علاوه بر بذل مهریه، نفقه معوقه خود را نیز بذل می کند، در حالی که اگر زن نسبت به حقوق خویش آگاهی داشت، تقاضای فسخ نکاح می کرد و از حقوق خویش برخوردار می شد. از سوی دیگر برخی مردان با قوانین مربوط به فسخ نکاح و ماده ۱۱۲۸ ق.م. به خوبی آشنا هستند و جهت فرار از پرداخت نصف مهریه در جدایی قبل از ازدواج، می کوشند تا این جدایی را به صورت فسخ نکاح واقع سازند. از این‎رو لازم است، مواردی که در شرع و قانون به عنوان فریب در ازدواج شمرده می‎شود، به صورت شفاف‎تر مطرح گردد، تا هم آگاهی عمومی در این زمینه بالاتر رود و هم نارسائی های قانونی روشن گردد.

تدلیس

تدلیس به چیزی اطلاق می شود که سبب ابهام امر بر فرد فریب خورده می گردد. ادیان الهی همواره بر لزوم رعایت مسائل اخلاقی در روابط افراد، تأکید ورزیده و مؤمنان را از تدلیس و نیرنگ بازداشته اند. جهت آشنایی با تدلیس چند نمونه از موارد آن در قرآن کریم که مورد مذمت و نکوهش خداوند متعال قرار گرفته است بیان می‎گردد:

– حیله‎ورزی برادران حضرت یوسف در جدایی بین پدر و فرزند؛ خداوند برادران حضرت یوسف را مورد سرزنش قرار می دهد که به واسطه حیله، بین پدر و فرزند جدایی افکندند.[۱]

– نیرنگ همسر عزیز مصر؛ قرآن کریم نیرنگ همسر عزیز مصر را در مورد یوسف (ع) مورد نکوهش قرار می دهد.[۲]

– نهی از طلاق مکرر و رجوع به زن با هدف زیان رساندن؛[۳] اگر مردی نیرنگ به کار برده و همسر خود را مکرر طلاق دهد و بدون قصد زندگی با زن، به او رجوع کند، مورد نکوهش قرار گرفته است. البته این عمل را معمولاً بدین منظور انجام می دهند تا از ازدواج زن با مرد دیگر جلوگیری نمایند.

– نهی از نیرنگ زنان مطلقه؛ حیله زنان مطلقه در کتمان بارداری نهی شده است.[۴] این امر توسط زنان چه بسا به این دلیل است که مدت عده کوتاه گردد و بدین وسیله حق زوج در رجوع به زن از بین برود.یا شوهر از حق پدری فرزندش محروم گردد.

در روایات نیز این مسئله مورد توجه قرار گرفته که دو مورد ذکر می گردد:

– پیامبر (ص) فرمودند: «ملعون من ضارّ مؤمناً او مکر به»،[۵]«کسی که به مؤمنی ضرر رساند یا به او مکر ورزد مورد لعنت قرار می گیرد».

حضرت علی (ع) نیز فرموده اند: «المکر بمن ائتمنک کفر»،[۶]«مکر ورزیدن به کسی که به تو اعتماد کرده است، کفر می باشد».

 

انواع شرط صفت و تخلف از صفت مشروط

اشتراط صفت به صور مختلف ذیل محقق می شود:

۱- بیان صفت چه با ذکر عبارت شرط و یا بدون آن، به صراحت در ضمن عقد، ذکر شود. مثلاً وکیل زوجه می گوید: «موکل خود خانم … را به عقد ازدواج آقای دکتر … با مهریه … درآوردم».

۲- مشخص شدن ختر یا پسر، قبل از عقد به صفتی خاص که عقد هم مبتنی بر آن صفت واقع گردد، مانند آنکه دختر و پسر قبل از عقد برای یکدیگر نامه بنویسند و پسر در انتهای نامه با عنوان دکتر … امضا نماید، یا در صحبت های قبل از عقد، دختر یا پسر خود را به دروغ دارای اوصاف خاصی معرفی کنند.

۳- در مورد صفت هیچ گفتگویی نمی شود، ولی بر حسب عرف و عادت عقد بر وجود وصف خاصی نسبت به دو طرف منعقد می گردد؛ مثلاً اگر پسر یا دختر مطلبی در مورد بیماری خود نگویند، قضاوت عرف بر آن است که لزوماً سالم هستند و دارای بیماری خاص و مهمّی نمی باشند.

بر حسب انواع شرط صفت فوق، تخلف از شرط صفت به صورت های مختلفی محقق می شود، از قبیل:

۱- به دروغ صفت کمالی را به خود نسبت می دهد یا نقصی را از خود دور می کند. مثلاً فردی خود را مهندس معرفی کند.

۲- در عمل برخلاف واقع کاری انجام دهد که در پی آن صفت کمالی را به خویش نسبت دهد یا نقصی را از خود دور کند. مانند: آنکه فردی کچل، در مراسم خواستگاری و عقد از گیسوی مصنوعی استفاده نماید.

۳- با سکوت پرده بر روی نقص خویش گذاشته یا تصور دیگران از کمال خویش را مورد تأیید قرار دهد.

که این وجه به چند حالت قابل تصور است:

الف)- فرد نسبت به نقص خویش جاهل باشد، مانند: فرد عقیم یا انسان مبتلا به ایدز که خودش نیز از وجود این بیماری در بدنش اطلاعی ندارد، لذا خود را سالم می پندارد و طرف مقابل هم تصور می کند که با فرد سالمی ازدواج کرده است.

ب)- فرد نسبت به نقصی که مخفی است و بدون اظهار آن نمی توان نسبت به آن مطّلع شد، سکوت می کند. مانند: ابتلا به بیماری سرطان یا عارضه قلبی.

ج)- فرد به عیب خود علم دارد و نقص هم ظاهر می باشد، لذا سکوت از عیب به معنای کتمان آن نمی باشد، ولی فرد متقاضی ازدواج کوتاهی کرده و در مورد آن دقت و تحقیق ننموده است، لذا به دلیل کوتاهی خویش، تصوری خلاف واقع نسبت به طرف مقابل پیدا نموده است.

از انواع فوق، مواردی که فرد به دروغ صفتی را برای خویش بیان کند یا عیب ظاهری را خلاف واقع نشان دهد یا نسبت به عیب مخفی خود که از آن اطلاع دارد، سکوت نماید، سبب فریب گردیده و به عبارت دیگر طرف مقابل در این نکاح مورد «تدلیس» واقع شده است. بنابراین در تمامی موارد تخلف از شرط صفت، تدلیس محقق نمی گردد.

 

تفاوت تدلیس با تخلف از شرط صفت

در کتب فقهی معمولاً بحث فسخ نکاح در زمینه تخلف از صفت با عنوان «تدلیس در نکاح» مطرح می شود و در قانون مدنی با عنوان «خیار فسخ در صورت عدم وصف مشروط» به آن پرداخته شده است. روشن است که فقدان هر شرط صفتی تدلیس نیست، بلکه زمانی تدلیس به حساب می آید که قصد فریب و گول زدن لحاظ شده باشد.

در ماده ۴۳۸ ق.م. تعریف تدلیس چنین بیان شده است:

«تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود».

مطابق این تعریف تدلیس در ازدواج، این موضوعات را دربر می گیرد:

۱- صفت کمالی که وجود ندارد یا کتمان نقصی که وجود دارد.

۲- ابراز یا کتمان به واسطه رفتار، گفتار و سکوت واقع شود.

۳- مخفی ماندن حقیقت از دید طرف مقابل، به گونه ای که عرفاً قابل مسامحه نباشد، (بنابراین اگر مبالغه در حد متعارف باشد، تدلیس نیست).

۴- آگاهی از آن مورد سبب عدم ازدواج شود.

تعریف تخلف از شرط صفت خاص نیز عبارت است از:

«فقدان صفت خاصی که به حکم عرف یا اراده زوجین مبنای تراضی قرار گرفته باشد، به گونه ای که در صورت علم به عدم آن وصف، ازدواج صورت نمی پذیرفت.»

بین تدلیس و فقدان شرط صفت تفاوت هایی است، از جمله:

۱- در صورتی که فرد دارای صفت کمالی باشد و متقاضی ازدواج بپندارد که او فاقد آن وصف کمال است و عقد بر اوصاف نازلتری واقع شود. پس از ازدواج و روشن شدن واقعیت نمی توان او را متهم به تدلیس نمود، هرچند طرف مذکور فاقد صفتی است که پنداشته می شد. لذا حق فسخ به واسطه تدلیس وجود نداشته و به واسطه تخلف از شرط وجود دارد.

۲- گاهی فرد دارای نقصی است که خودش نیز نسبت به آن جاهل می‎باشد، مانند: بیمار مبتلا به ایدز که ویروس در بدن او نهفته است. پس از ازدواج و آشکار شدن واقعیت، حق فسخ به واسطه تدلیس وجود ندارد، چرا که تدلیس واقع نشده است. ولی همسر فاقد وصف مقصود که همانا سلامتی باشد، بوده است؛ لذا به طرف مقابل به جهت عدم سلامتی همسرش حق فسخ داده می شود.

اما در صورتی که فرد دارای نقصی باشد و در مقابل متقاضی ازدواج، نسبت به آن عیب سکوت کند. برخی از فقها این عمل را مصداق تدلیس دانسته و برخی آنرا تدلیس نمی دانند و متناسب با نوع قضاوت خویش حکم به فسخ و یا عدم آن داده اند. حال آنکه به یقین این عمل مصداق فقدان وصف مقصود بوده و به دلیل خیار تخلف شرط صفت، قابل فسخ خواهد بود

 

فریب در ازدواج و حق فسخ برای طرف مقابل

 

امروزه یکی از مشکلات میان زوج‌های جوان که به واسطه‌ آن کانون‌های خانوادگی در همان سال‌های اول از هم می‌پاشد، نبود صداقت و فریب خوردن یکی از طرفین یا اصطلاحاً فریب در ازدواج است که حجمی از پرونده‌های دادگاه خانواده را به خود اختصاص می‌دهد. طبق ماده‌ ۶۴۸ قانون مجازات اسلامی فریب در ازدواج جرم محسوب شده و فریب دهنده به مجازات خواهد رسید.

با توجه به پرونده‌های موجود در دادگاه‌ها، بیشتر فریب‌هایی که از جانب آقایان صورت گرفته، دروغ در بیان داشتن تحصیلات عالیه، شغل مناسب و یا حتی ادعای فرزندی یکی از خانواده‌های معروف بوده است و در مقابل فریب‌هایی که از جانب خانم‌ها صورت گرفته اکثرا مبتنی بر پنهان کردن ازدواج در گذشته است که با آشکار شدن این موارد، فریب خورده شکایت خود را تحت عنوان فریب در ازدواج به دادگاه ارائه می‌دهد.

در مبحث نکاح با عنوانی به نام فریب در ازدواج یا تدلیس مواجهیم. بر مبنای ماده ۴۳۸ قانون مدنی تدلیس عبارت از عملیاتی است که زن یا مرد یا شخص ثالثی انجام داده و موجب فریب در امر ازدواج شود.

ایجاد حق فسخ برای فریب‌خورده

بر اساس ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی اگر برای یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد مشخص شود که طرف فاقد وصف مذکور بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود. خواه وصف مذکور در عقد آمده باشد و یا عقد متبانیاً بر آن بنا شده باشد.

درباره نکات این ماده باید گفت: اول اینکه صفت خاص شرط شده دارای نفع، فایده‌ای عقلایی و مشروع باشد. دوم اینکه باید صفتی باشد که موجب ترغیب فرد شود یعنی فرد با اتکا به این صفت، با شخص ازدواج کند حال می‌تواند اوصاف ظاهری باشد و یا درباره‌ شخصیت مادی و معنوی فرد صورت گیرد.

فسخ ازدواج با طلاق متفاوت است. در قانون مدنی حق طلاق با مرد است، و قانونگذار برای اینکه این حق خیلی به صورت وسیع استفاده نشود و گاهی مورد سوءاستفاده قرار نگیرد، تحقق آن را دشوار کرده است، که پرداخت نقدی حقوق مالی زوجه، مشاوره، داوری، و … از آن جمله است. لیکن فسخ نکاح فاقد آن تشریفات و فوری است؛ یکی از موارد فسخ، فریب در ازدواج است که در صورت تدلیس طرف فریب خورده بدون این که بخواهد به سراغ طلاق رود نکاح را فسخ می‌کند.

مجازات فریب در ازدواج

درباره‌ مجازات فریب در ازدواج دو راهکار موجود است. فرد فریب خورده یا می‌تواند از طریق کیفری شکایت کند که در این صورت ۶ ماه الی ۲ سال حبس تعیین می‌شود؛ یا می‌تواند اقدام حقوقی کرده تقاضای تنفیذ حق فسخ کند. فسخ ازدواج تشریفات خاص طلاق را ندارد و فریب خورده می‌تواند به راحتی نکاح را فسخ کند. (البته با محدودیت هایی)

دادگاه در صدور حکم مجازات مجاز است که میزان حبس را بر میزان حداقل یا حداکثر تعیین کند ولی همین دادگاه می‌تواند به لحاظ جهات مخففه یعنی با توجه به این‌که فرد فریب دهنده جوان بوده و دارای سوء‌سابقه نیست، جریمه را حتی تا میزان ۵۰ هزار تومان تخفیف دهد یعنی کاملا بستگی به دادگاه دارد که میزان حبس و مجازات را به چه حدی تعیین کند.

فریب شایع در خانم‌ها این است که خانم سابقه ازدواج داشته اما کتمان می‌کند یا شناسنامه المثنی می‌گیرد یا به نوعی خود را ازدواج نکرده معرفی می‌کند. البته دادگاه به این مسائل توجه چندانی ندارد و مجازات آنها را بالا تعیین نمی‌کند، معمولا برای این گونه موارد حبس تعیین نکرده و فقط جریمه‌ مالی برای آنها در نظر می‌گیرد.

 

فریب‌های زیاد و شکایات کم

در درصد زیادی از ازدواج‌ها فریب صورت می‌گیرد اما تعداد کمی از آنها منجر به شکایت می‌شود. معمولا دختر‌ها و پسرها متوجه نیستند دروغی که قبل از ازدواج گفته شده فریب در ازدواج است و می‌توانند طلاق بگیرند، علت آن هم نداشتن اطلاعات کافی است. در ارتباط با آمار و ارقام فریب در ازدواج نیز بیشتر پرونده‌های فریب در ازدواج در تهران است و علت آن را هم زیاد بودن جمعیت و آشنایی‌های کمتر است. در شهرستان‌ها معمولا افراد، یکدیگر را می‌شناسند و به ندرت فریبی صورت می‌گیرد.

 

با تناقضات قانونی چه کنیم

بر اساس ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی فریب در ازدواج جرم محسوب شده و فریب دهنده به مجازات خواهد رسید .از طرف دیگر زمانی که دختری قبل از عروسی و بعد از عقد (باکره بودن) اقدام به طلاق کند میتواند با گرفتن شناسنامه جدید ازدواج قبلی و اسم شوهر قبلی را از شناسنامه خود بصورت کامل پاک کند و این رویه معمول ثبتی کشور است .

حال سوال اینجاست که پاک کردن اسم شوهر قبلی و ازدواج قبلی اصولاً برای چه منظوری صورت میگیرد .

تصور کنید دختری عقد میکند و بعد از عقد مهریه خود را به اجرا میگذارد و دو سال در دادگاههای مختلف بدنبال گرفتن مهریه است و در نهایت شوهر خود را راهی زندان میکند و شوهر با دادن مهریه و یا قسط بندی آن حاضر به طلاق توافقی میشود .

حال شما به خواستگاری آن دختر میروید و حتی ممکن است بعد از مدتها آشنایی و رفت و آمد کم کم به شما بگویند دختر خواستگارهای زیادی داشته ( وکیل و دکتر و مهندس ) و یکی از این خواستگارها مدتی هم نامزد کرده است و در نهایت بهم خورده است و شما با توجه به این موضوع و تصور اینکه بهر حال رابطه و زوجیت دائمی (و متعاقباً طلاق) بین طرفین نبوده حاضر به ازدواج میشوید و پای سفره عقد مینشینید .

اما بعد از مدتی با گذشت یکی دو ماه در حالی که عروسی نکرده اید احساس میکنید این همسر منتخب شما خیلی چیزها می‌داند و مثلا می‌گوید مردها همه مثل هم هستند! و یا چیزهای دیگر که از یک زن با تجربه میتوان انتظار داشت .

خب کم کم ممکن است فکر کنید قبلا با کسی دوست بوده و همینطور به مرور زمان شک قوی میشود تا اینکه یک روز یک عکس و یا صحبت یکی از زنهای فامیل و یا یک تلفن ناشناس خیلی چیزها را مشخص میکند .

بله خانم شوهر داشته و بعد از دو سال مهریه کشی و طلاق کشی زندگی به جدایی کشیده شده در عین حال شناسنامه همسر شما هم مثل همه دخترهایی که هنوز ازدواج نکرده اند سفید بوده .

خب چه احساسی به شما دست میدهد ؟

تمام قسمتهای این داستان تخیلی نبود . قسمتی از زندگی یکی از مراجعان من بود که اخیراً زن خود را طلاق داده و البته ایشان بخاطر مهریه به زندان اوین هم تشریف بردند و با پرداخت قسمتی از مهریه موفق به طلاق همسرشان شدند.

البته اگر بخواهید فکر کنید که این عمل آن خانم نسبتاً محترم خلاف قانون و جرم بوده و بر اساس ماده ۶۴۷ باید مجازات شود و یا بخاطر تدلیس در نکاح عقد باید فسخ شود شما زیاد بیراه نگفته اید ولی این اقدامات آن دوست عزیز هرگز به نتیجه مثبتی منجر نشده است چون اثبات این امور کار ساده ای نیست.

چگونه می شود ثابت کرد که شما اطلاع نداشته اید. شما مدعی هستید پس «باید ثابت کنید» که نمی دانستید. طرف شما اگر منکر موضوع باشد می‌تواند قسم بخورد و مسأله ختم می‌شود…. خانم دوبار ازدواج کرده است، دو مهریه می گیرد، ولی نهایتاً شناسنامه اش را عوض کرده و هنوز مانند تمام دختران دیگر شناسنامه اش سفید است!

همین آقا اگر قبل از ازدواج برای مشاوره مراجعه کرده بود و تفاهمات ازدواج را تعیین کرده و مکتوب می نمودیم، قطعاً یکی از مواردی که ذکر می شد همین عدم ازدواج قبلی زوجین بود. طبیعتاً وقتی چنین مطلبی طرح می شود فرد فریبکار از امضاء خودداری کرده و همه چیز برملا می شود.

 

متاسفانه جوانان در بدو آشنایی به این مسائل فکر نمی‌کنند و تصور می‌کنند عقد صورت می‌گیرد و بعد از عقد دیگر مشکلات تمام است. هر چند در اجتماع ما صحبت از این می شود که ازدواج مثل هندوانه دربست است و مشخص نمی‌کند چه نتیجه‌ای دارد. ولی باید به این نکته توجه داشت که شناخت قبل از ازدواج جلوی بسیاری از مشکلات را می‌تواند بگیرد. و البته این شناخت و آشنائی هیچ نسبتی با روابط احساسی و گشتن در پارک ندارد. اینکه شما فرد مورد نظر خود را در خانواده او بشناسید و تحت نظر و توجه داشته باشید بسیار کارآمدتر از آن است که از بقال محله و یا همسایه‌ای که هنوز اسم افراد خانواده را بدرستی نمی‌داند اطلاعات بگیرید.

شروط صفت به زوجین کمک می کند که عوامل و مسائل پر اهمیت را به عنوان ملاک انتخاب همسر تعیین نموده و مکتوب نمایند. و سپس با خیال راحت تر ازدواج کنند. در مدت کوتاهی پس از ازدواج و حشر و نشر با خانواده همسر اگر مشخص شد که فربی در کار بوده است و ایشان خود را به گونه ای دیگر جلوه داده اند، این فرصت وجود خواهد داشت که ازدواج را فسخ نموده و خود را از مهلکه برهانند. به واسطه قرارداد قبل ازدواج اثبات مسائل در دادگاه بسیار ساده خواهد بود.

باید دقت داشت در جایی که عاقبت آن نامشخص است پای نگذارید و اگر خواستید در زندگی مشترک قدم بگذارید درصد اطمینان آن را از قبل بالا ببرید نه اینکه از روی شانس به امید خوشبختی باشید. شروط ضمن عقد و توافقات و قراردادهای قبل ازدواج می تواند جلوی بسیاری از خطرات و مشکلات آینده را بگیرد. حتماً و حتماً قبل از ازدواج با یک متخصص مشورت نمایید.

 

2 دیدگاه در “پنهان نمودن سابقه ازدواج / مصادیق تدلیس”

  1. سلام. اگر خانومی مرتکب چندین فریب درتحصیلات وبیماری پوستی شده باشه ورابطه دون زنا داشته باشه وبدلیل مشاجره ترک منزل بکنه و همسرش بعداز ترک ایشان متوجه فریب در تحصیلاتش بشه ایا زن میتونه تمام مهریه رو بگیره و همسرش رو اجبار به طلاق بکنه؟

    1. ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی می‌گوید اگر برای یکی از طرفین ازدواج صفت خاصی شرط شود و پس از جاری شدن عقد مشخص شود که آن صفت وجود نداشته، مصداق فریب در ازدواج است و طرف مقابل می‌تواند عقد را بر هم بزند.

      در این حالت شخص بر اساس صفتی که طرف مقابل از خود بیان کرده با او ازدواج می‌کند و پس از عقد متوجه می‌شود که آن صفت وجود نداشته و همین تدلیس طرف مقابل برای او حق فسخ به وجود می‌آورد.

      موارد دیگری نیز در قانون مدنی و در ماده‌های ۱۱۲۱، ۱۱۲۲ و ۱۱۲۳ بیان شده است که مصادیق فریب در ازدواج هستند و برای طرف فریب‌خورده حق فسخ ایجاد می‌کنند.
      بر اساس ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی، اگر هر یک از زوجین (زن و مرد) طرف مقابل را به داشتن شرایط خاصی از قبیل تحصیلات، داشتن ثروت، شغل و سِمَت، موقعیت اجتماعی، مجرد بودن و … فریب دهد و عقد بر اساس هر یک از این مسائل واقع شود، این کار جرم محسوب شده و فرد مجرم به حبس تعزیری از ۶ ماه تا ۲ سال محکوم خواهد شد. علاوه بر این طرف فریب‌خورده حق بر هم زدن نکاح را نیز خواهد داشت.

یک پیام بگذارید