انحلال عقد نکاح
انحلال عقد نکاح
عقد نکاح به فسخ یا به طلاق یا به بذل مدت در عقد انقطاع منحل می شود.
۱- انقضاء مدت در عقد انقطاع ، فوت یکی از زوجین ، لعان و ارتداد نیز سبب انحلال نکاح می شود.
۲- اعمال خیار فسخ ، تنها قبل از انحلال نکاح ممکن است به همین دلیل بعد از طلاق رجعی و در زمان عده ، شوهر، حق فسخ نکاح را ندارد.
۳- فسخ و طلاق از جهاتی به هم شبیه هستند، از جمله : — موجب انحلال نکاح هستند . — عمل حقوقی یکنجانبه ( ایقاع ) محسوب می شوند. – اثر آنها ناظر به آینده است . – احکام راجع به عده آنها نیز یکسان است.
۴- فسخ وطلاق از جهات مختلفی با هم متفاوت هستند، از جمله : – موجبات فسخ وطلاق متفاوت است . – فسخ نکاح هیچ گاه موجب ایجاد حرمت نمی شود . – در فسخ ، امکان رجوع در هیچ فرضی وجود ندارد . – طلاق مخصوص نکاح دائم است ولی فسخ ، در نکاح موقت هم ممکن است . -میزان مهر در انحلال ناشی از فسخ با طلاق تفاوت دارد.
۵- خیار فسخ نکاح ممکن است خیار عیب ، تدلیس و یا تخلف از شرط ( صفت ) باشد.
۶- اسقاط خیار فسخ نکاح اصولا صحیح است.
۷- خیار فسخ نکاح به ارث نمی رسد زیرا در اثر فوت نکاح منحل می شود و دیگر موردی برای فسخ باقی نمی ماند.
حق طلاق به سبب عدم پرداخت نفقه
در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجراء حکم محکمه والزام او به دادن نفقه زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند وحاکم شوهر او را اجبار به طلاق می نماید .همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.
۱- اصل، عدم پرداخت نفقه است و اثبات خلاف آن بر عهده زوج است ، مگر آنکه گذران آرام زندگی و امرار معاش زوجه ، قرینه ای به سود زوج باشد.
۲- منظور از اجبار به طلاق ، محکوم کردن زوج به طلاق همسرش می باشد که در صورت امتناع زوج از تمکین به حکم دادگاه ، به اذن حاکم طلاق داده می شود .
۳- ماده ۱۱۲۹ ، ناظر به نفقه ( آینده ) است ، منتها دادگاه ممکن است عدم پرداخت نفقه گذشته و عدم اجرای حکم الزام دادگاه به پراخت نفقه را ، اماره عدم پرداخت نفقه در اینده قلمداد کند .
مزیت های فسخ نکاح نسبت به طلاق
مزیت فسخ نکاح نسبت به طلاق به عنوان روش دیگر انحلال نکاح، منوط نبودن آن به تشریفات خاص است و در برخی مواقع زمانی که طلاق مجاز نیست (مثل عادت یا نفاس) فسخ میتواند محقق شود.
در فسخ نکاح اجازه دادگاه برای فسخ لازم نیست و پیش از فسخ مراجعه به دادگاه الزام ندارد.
فسخ نکاح حقی است که برای هر دو طرف پیش بیی شده است و مثل طلاق مختص مرد نیست.
مطالبه مهریه در فسخ نکاح با طلاق متفاوت است.
وقوع فسخ نکاح هرچند بار که رخ بدهد موجب حرمت زن و شوهر نمی شود.
فسخ نکاح در ماده ۱۱۲۰ تا ۱۱۲۸ قانون مدنی پیش بینی شده است.
عیوبی که در مرد مانع از ایفای وظایف زناشویی او شود من جمله :
۱- عنن (به شرط انکه بعد از یک سال از تاریخ رجوع زوجه به دادگاه رفع نشود)
۲- حضاء (اخته یا فقدان علائم رجلیت)
۳- مقطوع بودن آلت تناسلی
موارد فسخ نکاح از سوی زوج
۱- قرن
۲- جذام
۳- برص(لکه های پوستی)
۴- افضا
۵- زمین گیری
۶- نابینایی هر چشم
نکات مهم فسخ نکاح
به موارد قبل باید جنون را نیز اضافه کرد که اعم از مستمر یا ادواری برای طرف مقابل ایجاد حق فسخ می کند.
نکته مهم این است که در خصوص زوجه اگر جنون پس از عقد رخ دهد زوج حق فسخ نخواهد داشت.
عنن در مرد اگر پس از عقد هم حادث شود موجب حق فسخ زوجه است اما سایر عیوب در مرد یا زن باید در زمان عقد نکاح وجود داشته باشد تا حق فسخ ایجاد کند.
هر یک از زوجین که قبل از عقد عالم به مشکلات فوق باشد، بعد از عقد حق فسخ نخواهد داشت.
نکته مهم دیگر این است که هرگاه صفت خاصی برای یکی از طرفین شرط شده باشد (شرط صفت ) و بعد از عقد مشخص شود که طرف فاقد آن وصف است طرف مقابل (مشروط له) حق فسخ خواهد داشت خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده باشد یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد.(تدلیس یا فریب)
فسخ نکاح عمل یک طرفه است و فاقد تشریفات خاص می باشد.
هر عمل یا لفظی که دلالت بر فسخ کند موجب وقوع آن میگردد. اما ثبت رسمی فسخ نکاح الزامی است.
باید پس از اعلام فسخ به طرف به دادگاه مراجعه نموده و پس از صدور حکم فسخ نکاح را در دفاتر رسمی ثبت نماید.
در خصوص مهریه بعد از نزدیکی زوجه مستحق آن است و قبل از نزدیکی مستحق مهریه است مگر فسخ در اثر عنن باشد که تمام مهر مستقر میشود.
تفاوت فسخ نکاح با طلاق موارد زیر میباشد:
الف ) یکی از شرایط صحت طلاق، واجد شرایط بودن زوجه است، اما بر حسب ماده ۱۱۳۲ قانون مدنی وجود این شرایط ربطی به صحت فسخ ندارد مثلاً طلاق در دوران عادت ماهانه زن امکانپذیر نیست، اما فسخ نکاح در دوران مذکور مانعی ندارد.
ب) در جایی که حرف از طلاق است یعنی در واقع از حق و اختیار مرد داریم سخن میگوییم، زیرا طلاق حق و اختیار مرد است، اما در فسخ نکاح این طور نیست و این امکان را دارد که از طرف زوجه نیز به وقوع بپیوندد.
پ) به یاد داشته باشید که طلاق صرفا نادر به عقد نکاح دائم است، اما فسخ شامل عقد نکاح، اعم از موقت و دائم میشود.
ت ) در جایی که ماده ۱۰۹۲ قانون مدنی اشاره میکند که اگر مرد پیش از نزدیکی همسرش را طلاق دهد، نصف مهریه به زوجه تعلق خواهد گرفت منتها در فسخ نکاح زن حق مهریه ندارد مگر در صورتی که فسخ به موجب عنن ( عدم نعوظ آلت تناسلی مرد ) باشد که زن مستحق نصف مهریه خواهد بود.
ث) در طلاق گفته شد زمانی که زن اگر سه طلاقه شود برای ازدواج با زوج خود نیاز است محللی باشد و گرنه حرمتی به وجود می آید ، اما در فسخ چنین چیزی نیست و زوجین هر چند بار که میخواهند میتواند نکاح را فسخ کنم و حرمتی به وجود نمیآید.
ج ) طلاق دارای تشریفات خاص است از جمله صیغه مخصوص و حضور ۲ شاهد عادل مرد؛ اما در فسخ نکاح همین که فسخ به اراده صاحب حق آن انجام شود و به طرف مقابل اطلاعرسانی شود کافی است و انجام میشود که این نکته برگرفته از ماده ۱۱۱۳ قانون مدنی می باشد.
چ ) در فسخ نیاز به اذن دادگاه نیست و صرفاً دادگاه به احراز وجود فسخ میپردازد و تکلیفی به اصلاح زوجین، سازش و ارجاع به داوری ندارد.
ج ) در طلاق رجعی شوهر می تواند به همسر خود در دوران عده رجوع کند و میبایست نکاح جدید صورت بگیرد.
پیشنهاد می گردد در صورتی که پرونده انحلال عقد ، طلاق و یا سایر موارد حقوقی ف ملکی ، خانوادگی در دادگاه دارید با مراجعه به یکی از نزدیکترین دفتر وکالت حقوقی حق گرا در شمال ، دفتر وکالت شرق و یا دفتر وکالت حقوقی شعبه غرب تهران ، دفتر مرکز شهر حق گرا ، پیگیری موضوع را به وکلای با تجربه ما بسپارید
سوالات مربوط به فسخ نکاح
تا چه زمان مهلت فسخ نکاح را خواهیم داشت ؟
در بالا توضیح دادیم که فسخ نکاح چیست اما آنچه که شاید برای عموم سوال شود و مورد توجه قرار بگیرد، این است که تا چه زمانی مهلت فسخ نکاح را خواهند داشت؟
باید توجه بفرمایید که این خیار فسخ فوری است و کسی که از وجود علت فسخ مطلع گردد، میبایست پس از اطلاع، اقدام به فسخ نماید، منتها باید علم به فوری بودن فسخ و حق فسخ را داشته باشد که البته تشخیص مدت این اقدام به فسخ، به نظر عرف و عادات بستگی دارد که برای استناد به مواد قانون میتوان به ماده ۱۱۳۱ اشاره نمود.
آیا میتوان این حق را از خود ساقط نمود ؟
در جواب باید بگوییم بله و افراد می توانند این حق را از خود ساقط نمایند و از این حق صرفنظر نمایند.
فسخ نکاح بهعلت تخلف از شرط صفت چگونه است؟
ابتدا باید به منظور شرط صفت بپردازیم، شرط صفت به این معنا است که صفت خاصی در یک شخص شرط شده باشد ولی بعد از آنکه عقد منعقد شده متوجه شدیم که فرد فاقد آن وصف است ، که این خود سبب ایجاد حق فسخ نکاح برای طرف مقابل می باشد.
باید توجه داشت صفتی که شرط می شود می بایست منفعت عقلایی داشته و مشروع نیز باشد.
علاوه بر آن صفت باید موجب ترغیب فرد مقابل شود، به این معنا که فرد مذکور از طریق همین صفت با شخص مقابل ازدواج نماید که این اوصاف اعم از ظاهری و یا مادی معنوی می باشد.
چه تفاوتهایی بین تدلیس در نکاح و تخلف از شرط صفت می باشد؟
آنچه که موجب تفاوت بین تدلیس و تخلف از شرط میشود، آن است که در تدلیس، فرد قصد فریب دارد اما در تخلف از شرط، فرد خاطی چنین نیتی ندارد؛ بلکه خود را واجد آن شرط میداند.
اما بعد از عقد متوجه میشود که آن وصف خاص را ندارد، مانند پسری که آزمون وکالت داده و گمان میکند که قبول شده و خود را صددرصد قبول شده آزمون میداند و گمان میکند وکیل شده است؛ اما بعد از عقد متوجه میشود که مورد قبول در آزمون واقع نشده است یا مثلاً پسری که خود را منتسب به خانواده ای میداند که دارای مقام و ثروت هستند، منتها بعد از عقد مشخص میشود که با آن خانواده هیچ نسبتی ندارد.
مهریه در فسخ نکاح چه خواهد شد؟!
چنانچه نکاحی فسخ شود و نزدیکی بین زوجه نبوده باشد به زن مهریه تعلق نخواهد گرفت؛ مگر اینکه فسخ نکاح به علت ناتوانی مرد ( عنن ) باشد اما اگر نزدیکی محقق شده باشد و بعد نکاح فسخ شود، زن صاحب مهرالمثل خواهد شد؛ به طور کلی مهریه در فسخ نکاح وابسته به نزدیکی بین زوجین است.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد مهریه در فسخ نکاح کلیک کنید.
برخی از شرایط کلی فسخ نکاح
فسخ کننده باید بالغ و عالم و رشید باشد.
فسخ عقد نیاز به رضایت طرفین ندارد و در واقع نوعی ایقاع است.
حق فسخ ازدواج به وراث منتقل نمیشود، به این دلیل که با فوت؛ نکاح منحل می شود.
اگر زن بعد از ازدواج دچار جنون شود، مرد حق فسخ ندارد اما اگر مرد بعد از ازدواج مجنون شود زن حق فسخ ازدواج را خواهد داشت.
سلام خسته نباشید اگر مرد درخواست فسخ نکاح بدهد ولی نتواند چیزی ثابت ایا حق طلاق از او گرفته میشود وطبق کدام یک از بند های قانون زن طبق همون رای فسخ نکاه میتواند طلاق بگیرد؟