تفویض وکالت
تفویض وکالت
گاهی اوقات ممکن است وکیل کلیه اختیارات خود را به شخص ثالثی واگذار کند که به این عمل تفویض وکالت گفته میشود.
وکیل تنها زمانی میتواند اقدام به تفویض وکالت کند که این اختیار صراحتاً در وکالتنامه به او داده شده باشد.
در مورد اینکه با تفویض وکالت، وکالت وکیل اول از بین میرود یا پا برجاست، اختلاف نظر وجود دارد.
بعضی معتقدند که وکالت وکیل اول معتبر است و در صورت فوت یا محجور شدن وکیل اول، وکالت وکیل دوم نیز باطل میشود. اما عدهای دیگر خلاف این نظر را دارند و معتقدند که در صورت فوت یا محجور شدن وکیل اول، وکالت وکیل دوم معتبر باقی میماند.
وکیل به صورت عادی نسبت به هرگونه فساد یا مشکلی در قرارداد حتی در مقابل طرف معامله نیز تعهدی ندارد و در صورت کشف هرگونه فسادی در مالکیت موکل، مسئولیتی متوجه شخص وکیل نخواهد بود.
در اعطای وکالت باید این نکته را مدنظر قرار داد که وکیل میبایست اهلیت داشته باشد. یعنی بالغ، عاقل و رشید باشد.
بیشتر بدانیم :وکیل ابطال داوری
مجموعه دفتر وکالت حق گرا
پیشنهاد می گردد در صورتی که پرونده ای در دادگاه دارید قبل از هر کاری تمام مراحل را وکلای گروه حق گرا بسپارید تا در سریعترین زمان حکم را به شما تحویل دهند.
برای مشاوره و اعلام وکالت در پرونده های خانواده ، حقوقی و کیفری ، می توانید با حضور در دفتر وکالت وکیل حقوقی در فرجام به ادرس شعبه شرق: میدان رسالت خیابان فرجام پلاک ۹۴۸ تلفن ۵- ۷۷۲۱۲۴۵۴ جنب درمانگاه فرجام و یا نزدیکترین دفتر وکالت حقوقی حق گرا در شمال ، دفتر وکالت شرق و یا دفتر وکالت حقوقی شعبه غرب تهران ، دفتر مرکز شهر حق گرا از مشاوره وکیل متخصص کیفری استفاده نمود و در صورتی که بعد مسافت و یا سایر عوامل مانع حضور شما می گردد از طریق شماره تلفن ۰۹۱۹۹۰۷۵۹۶۶ به صورت تلفنی، واتساپ و تلگرام با وکیل حقوقی در فرجام گروه حقوقی حق گرا در تماس باشید تا علاوه بر مشاوره در خصوص نحوی اعطای وکالت نیز توضیحات لازم ارائه گردد. ضمن اینکه در سایر نقاط شهر تهران نیز می توانید با مراجعه به سایر دفاتر حق گرا در غرب و شمال و مرکز تهران می توانید به آدرسهای ذیل همین صفحه مراجعه نمایید. ضمن اینکه در صورتی که سوال حقوقی داشته باشید می توانید به سایت دوم به نشانی haghgara.com مراجعه نمایید
یک مطلب کلی قبل از مطالعه این بخش که باید همه بدونند ، اینه که مطالب توی اینترنت، خیلی بدرد توی دادگاه نمیخوره . این تجربه وکیله که هم زمان می تواند از یکی دفاع و یا بر علیه اون اقامه دعوا کنه و پیروز از دادگاه خارج بشه . بیاد داشته باشید انتخاب وکیل خوب و کاربلد خیلی مهمه
تفویض اختیار
تفویض اختیار یا Delegation of Authority یکی از رایجترین واژهها در حوزه مدیریت است. لغت تفویض به معنای واگذاری است و زمانی که از تفویض اختیار صحبت میکنیم منظورمان این است که یک فرد، اختیار در یک اقدام یا یک تصمیم گیری را به فرد دیگری واگذار کند.
طبیعتاً در محیط سازمانی، تفویض اختیار به این معنا خواهد بود که یک مدیر بخشی از اختیارات خود را به فردی که در رده پایینتری نسبت به او قرار دارد واگذار نماید.
واضح است که مدیرانی که اساساً اهل تفویض اختیار نباشند و نیز مدیرانی که همهی فعالیتها و مسئولیتها را تفویض کنند، نادر هستند. اتفاقی که در عمل میافتد این است که مدیران در جایی از یک طیف قرار میگیرند. طیفی که یک انتهای آن تفویض اختیار مطلق و سمت دیگر آن، تمرکز مطلق اختیارات و اجتناب از واگذاری است.
برای درک بهتر مفهوم تفویض اختیار و طیف آن، کافی است به رابطه یک مدیر و مسئول دفترش فکر کنید. ممکن است مدیری تمایل بسیار کمی به تفویض اختیار داشته باشد و مسئول دفتر تنها در حد انتخاب مدل دستمال کاغذی روی میز یا سفارشگذاری برای خرید ملزومات اداری اختیار داشته باشد.
از سوی دیگر ممکن است مدیر دیگری چنان علاقهمند به تفویض اختیار باشد که ساعت و موضوع و محتوای جلسات و حتی بسیاری از تصمیمهای عملیاتی درون سازمان، توسط مسئول دفتر او اتخاذ شود.
معمولاً مدیرانی که علاقهای به تفویض اختیار ندارند، صرفاً انتظار دارند که اطرافیانشان مجری تصمیمهای آنها باشند و البته زیاد مشاهده میشود که هر پیشامد یا نتیجه نامطلوب را به اجرای ضعیف و نه به تصمیم گیری ضعیف مرتبط کنند.
بیشتر بدانیم : وکالت از راه دور
رابطه تفویض اختیار و مدیریت زمان
بیشتر تکنیکهای مدیریت زمان به نوعی به بحث واگذاری (Delegation) و تفویض اختیار اشاره میکنند و به آن توجه دارند. به عبارت دیگر، همه پذیرفتهاند که بخشی از مشکل کمبود زمان را باید به «ضعف در تفویض اختیار» ربط داد و ریشهاش را در آنجا جست.
در ماتریس آیزنهاور گفته میشود که کارهای غیرمهم اما فوری خود را در صورت امکان به دیگران واگذار کنید. در تکنیک GTD تأکید میشود که کاری را به فهرست کارهای روزانهی خود بیفزایید که امکان تفویض آن وجود ندارد.
نویسندگان حوزهی بهرهوری فردی هم غالباً بخشی از کتاب خود را به واگذاری و تفویض اختیار اختصاص دادهاند (مثلاً مایکل هایت در کتاب مجالی برای تمرکز).
البته این را هم باید بگوییم که تفویض اختیار بیشتر در فضای کار تیمی و سازمانی معنا پیدا میکند و در حوزهی عملکرد فردی، کمتر میتوان از آن بهره برد.
سه گام اصلی در فرایند تفویض اختیار
معمولاً گفته میشود که در تفویض اختیار، سه گام اصلی وجود دارد (+).
گام نخست این است که به طرف مقابل بگوییم دقیقاً چه فعالیتهایی به او واگذار شده و باید چه کارهایی را انجام دهد. مثلاً مدیر فروش به کارشناس فروش خود میگوید که وظیفهی راهاندازی یک غرفهی فروش در یک نمایشگاه بر عهدهی او گذاشته شده است و باید این کار را از صفر تا صد انجام دهد.
دومین گام این است که اختیارات لازم به فرد داده شود و دست او برای انجام فعالیتها باز گذاشته شود. اگر قرار است پروژهی راهاندازی یک غرفهی فروش بر عهدهی کارشناس فروش گذاشته شود، باید اختیار طراحی غرفه، خرید تجهیزات، پرداخت هزینهی کارگرها و انتخاب و استقرار فروشندگان در غرفه به او واگذار شود.
گام سوم تعیین معیارهای سنجش عملکرد و پاسخگویی است. اینکه فرد دقیقاً بداند نسبت به چه چیزی پاسخگو است و عملکردش بر اساس چه معیارها و شاخصهایی سنجیده میشود و چه خروجیای از کار او انتظار میرود.
معمولاً مشکلات در تفویض اختیار زمانی به وجود میآیند که یک یا دو مورد از این گامها انجام نمیشوند.
مثلاً فعالیتها واگذار میشود و اختیارات هم اعطا میشود، اما گفته نمیشود که خروجی کار او دقیقاً بر اساس چه معیارهایی سنجیده خواهد شد. یا اینکه فعالیتها واگذار میشود اما اختیارات لازم واگذار نمیشود. به عنوان مثال، یک مدیر از همکاران خود انتظار دارد که در مورد میزان فروش شرکت پاسخگو باشند اما از سوی دیگر به آنها هیچ اختیاری در مورد تصمیم گیری و انتخاب شیوههای اجرایی فروش اعطا نمیکند.
آشنایی با سطوح مختلف تفویض و واگذاری
یکی از سادهترین انواع تفویض، واگذاری اجرای فعالیتهای عملیاتی ساده است. مثلاً اینکه تایپ یک نامه، تحویل یک بسته و یا خرید امکانات پذیرایی برای یک جلسه به یکی از همکاران واگذار شود.
بیشتر مدیران، برای این سطح از تفویض مشکل چندانی ندارند و به سادگی حاضر میشوند چنین کارهایی را تفویض کنند.
اما وقتی یک گام فراتر میگذاریم، تفویض دشوار میشود. مثلاً واگذاری عملیات گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها برای گروهی از مدیران دشوار است. این دسته از مدیران احساس میکنند که هیچکس در سازمان به خوبی خود آنها نمیتواند اطلاعات را گردآوری و تحلیل کند. جالب اینجاست که این فرض، به تدریج خود را تأیید میکند و به یک فرض خودتأیید تبدیل میشود. یعنی وقتی این نوع فعالیت را به همکاران خود واگذار نکنید، آنها هم در گردآوری و تجزیه و تحلیل ضعیف میمانند و بعد از مدتی، میتوانید به سادگی ادعا کنید که: «من حق دارم که چنین کارهایی را به آنها واگذار نکنم. آنها از توانایی و شایستگی کافی برخوردار نیستند.»
اما در واگذاری و تفویض اختیار میتوان یک گام جلوتر هم رفت و تصمیم گیری را واگذار کرد. یعنی از کسی که زیردست ما کار میکند بخواهیم اطلاعات لازم را گردآوری کرده و تجزیه و تحلیل کند و در نهایت، گزینهی مطلوب را هم به صلاحدید خود و بر اساس تشخیص فردیاش انتخاب نماید.
لایهی بالاتر در تفویض، این است که یک پروژه را واگذار کنیم. یعنی پروژه و اهداف و قلمرو آن را تعریف کرده و بگوییم که شاخصهای موفقیت پروژه چیست و این پروژه باید از چه زمانی آغاز شده و در چه زمانی به پایان برسد. اما همهی جزئیات تحلیلی، اجرایی و عملیاتی را به همکار خود واگذار کنیم و وارد جزئیات نشویم.
هنوز میتوان یک لایهی بالاتر را هم تصور کرد و آن تفویض دپارتمانی است. به این معنا که مدیر یک سازمان، ادارهی یک دپارتمان را به مدیر زیردست خود واگذار میکند و اجازه میدهد که همهی جزئیات با صلاحدید و نظر و تصمیم او اجرا شوند.
البته در ظاهر، بسیاری از چارتهای سازمانی منعکسکنندهی تفویض دپارتمانی هستند. مثلاً به نظر میرسد که یک مدیرعامل در بالای چارت نشسته و وظایف مالی را به مدیر مالی، وظایف کارخانه را به مدیر کارخانه، وظایف بازاریابی را به مدیر بازاریابی و … تفویض کرده است.
اما میدانیم که در دنیای واقعی، بسیاری از مدیران، اهل واگذار کردن و تفویض نیستند و حتی به رغم وجود چنین چارتهایی در عمل وارد جزئیات میشوند و به مدیریت ذرهبینی رو میآورند.
مزایای تفویض اختیار و واگذاری فعالیتها به دیگران
در نگاه اول، آنچه به عنوان مهمترین مزیت تفویض اختیار به چشم میآید، افزایش بهرهوری و مدیریت بهتر زمان است. مدیری که فرصت برای انجام یک کار ندارد، آن را به فرد دیگری که وقت آزاد دارد محول میکند و این واگذاری فعالیت باعث میشود که خروجی مجموعه افزایش پیدا کند.
اما مزایای تفویض اختیار فراتر از این است.
یکی از مهمترین مزیتهای تفویض اختیار میتوان افزایش انگیزهی کارکنان یک سازمان باشد. کسانی که کاری به آنها محول میشود احساس میکنند که توانمندیهایشان دیده شده و شایستگیهایشان پذیرفته شده است. همان کاری که یک مدیر با بیحوصلگی انجام میدهد، احتمالاً توسط یک کارمند با شوق تمام انجام خواهد شد و همین انگیزه و شوق میتواند روی کیفیت کار هم تأثیر بگذارد.
اما مزیت مهم دیگری هم در تفویض اختیار وجود دارد و آن، پرورش استعدادها و توانمندیهای کارکنان است. وقتی یک مدیر فعالیتهای خود را به همکارانش تفویض میکند، مهارتها و توانمندیهای آنها رشد میکند و به تدریج برای تصدی موقعیتهای بالاتر آماده میشوند. اگر در یک سازمان یک مدیر حذف یا برکنار شد و هیچیک از زیردستان در حد و اندازهای نبودند که جایگاه او را – ولو به صورت موقت – پر کنند، میتوان نتیجه گرفت که احتمالاً آن مدیر در زمان تصدی مسئولیت خود، علاقهی چندانی به تفویض اختیار نشان نمیداده است.
شرایط ابطال و فسخ وکالت بلاعزل
وکالت بلاعزل عقدی است جایز یعنی عقدی است که با مرگ هر یک از طرفین یا استعفای وکیل یا عزل وکیل توسط موکل و یا با جنون وکیل و یا موکل پایان مییابد. برای مثال اگر کسی به دیگری وکالت دهد که اتومبیلی برای او خریداری کند به کسی که وکالت میدهد موکل و به کسی که عمل خرید اتومبیل را باید انجام دهد وکیل میگویند. حال اگر وکیل قبل از خرید اتومبیل دیوانه شود یا فوت کند و یا از انجام آن عمل استعفا دهد و یا موکل او را عزل کند، دیگر اجازه انجام معامله اتومبیل را نخواهد داشت.
مواد ۶۵۶ تا ۶۸۳ قانون مدنی ایران به تبیین احکام و ویژگی های عقد وکالت به عنوان یکی از عقود معینه اختصاص یافته است. عقد وکالت به موجب ماده ۶۵۶ ق.م (قانون مدنی) عقدی است که یکی از طرفین، طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می نماید؛ که طرفین آن موکل یعنی اذن دهنده و وکیل یعنی ماذون می باشد.
به طور کلی، وکالت بلاعزل به وکالتی گفته می شود که موکل، دیگر حق عزل وکیل و فسخ وکالت را ندارد.
ماده ۶۷۹ قانون مدنی :
موکل هروقت بخواهد می تواند وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل یا عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد
طبق ماده فوق عقد جایز وکالت بدو نحو آثار عقد لازم بر آن مترتب میشود :
الف ) وکالت وکیل بصورت شرط ضمن عقد لازم قرار داده شود در این صورت عقد وکالت جزء عقد لازم شده واز آن کسب لزوم میکند ومادام که عقد اصلی باقی است شرط ضمن آنرا نمی توان برهم زد مانند وکالت مندرج در قراردادهای رهنی بانکها
ب ) عقد وکالت مستقلاً واقع شده ولی عدم عزل وکیل در ضمن عقد لازم دیگری مانند بیع یا اجاره شرط شود در اینصورت نیز شرط عدم عزل جزء عقد لازم قرار میگیرد ولازم الاتباع خواهد بود
اما طرق انحلال اینگونه وکالتها به استثناء (فوت یا جنون طرفین ،اقاله واستعفای وکیل ) بشرح زیراست :
- ۱- فسخ یا انحلال عقد لازم که ضمن آن وکالت بلاعزل شده است
در اینصورت وکالت موضوع شق الف همراه باعقد منحل ومنتفی شده ونیازی به فسخ یا عزل وکیل نیست ولی در وکالت موضوع شق ب با انحلال عقد لازم ،فقط شرط ضمن آن باطل شده و عقد وکالت به طبیعت اصلی خود که عقدی است جایز برگشته و در این حالت موکل میتواند آنرا فسخ کند. - ۲- اثبات باطل بودن یا فساد شرط ضمن عقد
که دراین حالت نیز وکالت جایز شده وقابل فسخ از سوی موکل است. - ۳- از بین رفتن متعلق وکالت یا انجام عمل مورد وکالت توسط خود موکل طبق ماده ۶۸۳ قانون مدنی
انواع وکالت بلاعزل
در قسمت قبل، توضیح دادیم که تفویض وکالت بلاعزل چیست و گفتیم که در وکالت بلاعزل، موکل، حق عزل وکیل را از خود سلب و ساقط می کند. در این قسمت، قصد داریم، درباره انواع وکالت بلا عزل، صحبت کنیم و بگوییم که انواع وکالت بلا عزل کدامند. انواع وکالت بلاعزل، به طور کلی، به دو دسته قابل تقسیم است که عبارتند از:
وکالت بلاعزل عام: وکالت بلاعزل عام، یکی از انواع وکالت بلا عزل است که در آن، موکل، در انجام کلیه امور، به وکیل، اعطای وکالت نموده است. به موجب این وکالت، وکیل، در کلیه امور زندگی موکل، حق عمل و پیگیری دارد و تا زمانی که موکل، زنده است، عقد وکالت، به قوت خود، باقی خواهد ماند و وکیل، عزل نمی گردد.
وکالت بلاعزل خاص: از دیگر انواع وکالت بلا عزل، وکالت بلاعزل خاص است. وکالت بلا عزل خاص، یعنی اینکه موکل، صرفا در امور مشخصی، به وکیل، اعطای وکالت می کند و وکیل، فقط در امور تعیین شده، اختیار دارد. وکالت بلاعزل در خرید و فروش یک باب منزل مسکونی با ذکر آدرس و مشخصات دقیق ملک، نمونه ای از وکالت بلاعزل خاص می باشد.
انحلال عقد لازم یا شرط ضمن عقد چگونه است؟
۱- اگر عقد لازم بین دونفر واقع شده و وکیل شخص ثالث باشد در صورت توافق طرفین میتوان عقد لازم را اقاله و یا شرط ضمن آن رااسقاط کرد در این حالت ،وکیل که شخص ثالث باشد قدرت ممانعت این امر را نخواهد داشت
۲- اگر وکیل طرف عقد لازم باشد ،موکل بناچار مجبور به اقامه دعوی از طریق مراجع قضائی خواهد بود که این رای در صورت صدور بنفع وی اعلامی بوده وطبق ماده ۴ قانون اجرای احکام مدنی نیازی به صدور اجرائیه ندارد و وظیفه دفترخانه دراین حالت فقط قید مراتب در ملاحظات سند طبق اعلام دادگاه خواهد بود وادامه طبق بند یک طرق انحلال
۳- عدم تحقق فسخ در وکالت بلاعزل وقتی است که شرط بصورت نتیجه قرارداده شود واگر شرط ضمن عقد بصورت شرط فعل باشد مانند اینکه شرط شود که موکل وکیل را عزل نکند ،دراینصورت بعزل از طرف موکل ،وکیل عزل شده ولی مشرط له(وکیل یا شخص ثالث ) میتواند از نظر تخلف شرط عقد لازم را فسخ کند
پیشنهاد مطالعه تعهدات وکیل و موکل در قبال همدیگر چه می باشد؟
اما درخصوص موارد ذکر شده در متن اسناد ابطال و فسخ وکالت بلاعزل به نکات زیر توجه کنید:
- ۱- اگر در متن سند قید نشود که شرط عدم عزل ضمن عقد لازمی شرط شده است (موکل حق عزل وکیل را ازخود سلب وساقط نمود) طبق ظاهر موضوع شرط ضمن عقد لازم نیست واگرچه بعضی از حقوقدانان به استناد اصل آزادی اراده وماده ۱۰ قانون مدنی این شرط را نیز لازم الوفاء میدانند اما این نظر در مراجع قضائی ورسمی وفقهی پذیرفته نشده است لذا این عزل وکیل از سوی موکل به عقیده اینجانب بدون مراجعه به مراجع قضائی امکان پذیر است ودر صورت اعتراض وکیل ،وی بایستی به مراجع قضائی مراجعه کرده وثابت کند این شرط ضمن عقد لازمی بوده است .
- ۲- اگر شرط عدم عزل محدود به مدت معینی شده باشد پس از اتمام مدت موکل حق عزل وکیل را خواهد داشت
- ۳- اگر برای عقد وکالت مدت معین شده باشد به محض اتمام مدت مقرره ،عقدوکالت خود بخود منتفی میگردد
- ۴- در خصوص ضم امین ، طبق مقررات وقواعد فقهی عقد وکالت ،وکیل خود امین موکل است لذا ضم ایمن معنی ندارد
- ۵- در خصوص شرط عدم ضم وکیل یا شرط عدم انجام مورد وکالت توسط خود موکل دو نظر وجود دارد :
عده ای این شروط را به استناد ماده ۹۵۹ قانون مدنی نافذنمی دانند ولی بعضی دیگر استدلال میکنند چون این شرط ، فقط سلب مورد خاصی از حقوق است شامل حکم ماده فوق نمی گردد و طرفین بر اساس اراده آزاد طرفین و ماده ۱۰ قانون مدنی میتوانند این شرط را ضمن عقد لازمی منعقد نمایند وبطورکلی به عقیده این عده هر حقی را که قابل انتقال یا اسقاط باشد میتوان حق تمتع یا اجراء آن را از خود سلب نمود.
در پایان راحت ترین راه انتفا و ابطال و فسخ وکالت بلاعزل استفاده از ماده ۶۸۳ قانون مدنی است ودر صورت اعتراض وکیل ، بار اثبات موضوع از طریق مراجع قضائی به عهده وکیل خواهد بود.
بیشتر بدانیم : ابطال وکالت حق طلاق
خطرات تفویض وکالت بلاعزل
همانگونه که اشاره کردیم، وکالت یک عقد جایز می باشد؛ یعنی بعد از انعقاد آن هریک از طرفین، هر زمان که بخواهد می تواند عقد را برهم بزند یا با جنون و فوت و سفاهت افراد، این عقد برهم خواهد خورد. اما اعطای وکالت بلاعزل، بدین معنا است که امکان ابطال و فسخ وکالت بلاعزل به آسانی قبل نخواهد بود و همین امر، موجب خطراتی برای موکل خواهد شد. این خطرات عبارتند از:
در خطر افتادن منافع موکل: ممکن است وکیل، اقدام به سوء استفاده از حدود اختیارات خود، به جهت بلاعزل بودن وکالت نماید.
آسان نبودن عزل وکیل: در وکالت بلاعزل، برهم خوردن عقد وکالت و عزل وکیل صرفا با انجام شدن یا از بین رفتن مورد وکالت امکان پذیر بوده؛ یا اینکه موکل در دادگاه اثبات کند که برخلاف عبارت موجود در وکالت نامه، وکالت یا عدم عزل وکیل را ضمن عقد خارج لازم شرط نکرده و بنابراین، توافق میان وی و وکیل جایز و قابل برهم زدن می باشد. این مشکلات، کار را برای موکل در صورت پشیمانی، بسیار دشوار خواهد کرد.
وکالت بلاعزل چگونه باطل میشود؟
اگر وکالت شما به شکل ساده باشد قرارداد وکالت در دو صورت عزل وکیل توسط موکل و استعفای وکیل قابل فسخ است. یعنی چون قرارداد وکالت، قراردادی است جایز، طبق ماده ۶۷۹ قانون مدنی، موکل میتواند هر وقت بخواهد وکیلش را عزل و برکنار کند. از طرفی دیگر، وکیل نیز حق دارد هر زمان که خواست از سمت وکالت استعفا دهد. درضمن عواملی دیگری هم باعث فسخ عقد وکالت از هر نوعی که باشد میشوند؛ این عوامل عبارتند از: فوت وکیل یا موکل، جنون وکیل یا موکل، سفاهت وکیل یا موکل، از بین رفتن مورد یا موضوع وکالت، انجام عملی منافی با وکالت توسط موکل و پایان مدت وکالت.
برخی مفاد وکالتنامههای بلاعزل
وکالتنامه های بلاعزل که توسط دفاتر اسناد رسمی تنظیم و به رشته تحریر در می آید با متن و نوشته های مختلفی در ضمن وکالت قابل شناخت می باشد؛
موکل ضمن عقد خارج لازم حق عزل وکیل را به مدت ۵۰ سال (کمتر یا بیشتر) از خود سلب و ساقط نمود.
حسب الاظهار موکل ضمن عقد خارج و لازم که بین موکل و وکیل منعقد گردید موکل حق عزل وکیل را به مدت ۶۰ سال (کمتر یا بیشتر) از خود سلب و ساقط نمود.
موکل ضمن عقد خارج لازم حق عزل وکیل را به طور کامل از خود سلب و ساقط نمود و غیره.
این عبارات و امثال آن وقتی در متن عقد وکالت آمده باشد؛ دال بر وکالت بلاعزل می کند و دیگر موکل نمی تواند وکیل خود را عزل یا وکالت را فسخ نماید.
موارد بطلان و انحلال تفویض وکالت بلاعزل
۱- فوت وکیل یا موکل
میتوان در عقد وکالت مقرر کرد که بعد از فوت وکیل، وکالت همچنان باقی بماند و وراث وکیل وکالت را بر عهده بگیرند. این امر به منزلهی آن است که در زمان انشای عقد وکالت برای وکیل، وکالت معلقی هم برای وراث او انشا شود؛ بدین سبب ترتیب که وکالت وراث وکیل، معلق به فوت خود وکیل باشد و با فوت وکیل، وکالت وراث او از حالت تعلیق خارجشده و قطعی میگردد.
بیشتر بدانیمم : فوت وکیل در توکیل
۲- جنون یا دیوانگی وکیل یا موکل
۳- اگر وکالت در امور مالی باشد، سفاهت وکیل یا موکل
۴- انجام دادن موضوع وکالت توسط خود موکل
یکی دیگر از موارد انحلال وکالت بلاعزل بدین توضیح که اگر شخصی به دیگری وکالت بلاعزل دهد که مثلاً خانهاش را به فلان قیمت بفروشد، اما قبل از انجام این کار توسط وکیل، خود موکل این کار را انجام دهد و خانهاش را به غیر بفروشد.
در اینجا چون دیگر موضوعی (خانهای) برای فروش وجود ندارد، طبیعتاً وکالت بلاعزلی برای فروش هم باقی نخواهد ماند.
۵- از بین رفتن موضوع وکالت
یعنی اگر مثلاً شخصی به دیگری وکالت بلاعزل فروش خانهاش را بدهد اما پیش از انجام این کار آن خانه در اثر زلزله یا آتشسوزی یا…. از بین برود، وکالت بلاعزل خودبهخود از بین میرود.
۶- هرگاه عقد وکالت بلا عزل اقاله شود
مورد بعدی در بحث انحلال وکالت بلاعزل این است که وکیل و موکل با رضایت یکدیگر دربارهی انحلال و یا تفاسخ عقد به تفاهم برسند.
۷- اگر عقد وکالت بلا عزل مدتدار باشد و این مدت منقضی شده باشد.
۸- اگر عقد وکالت بلا عزل ضمن عقد لازمی بوده باشد و آن عقد لازم به دلیلی منحل گردد
این عقد وکالت بلاعزل قابلیت بلاعزل بودن خود را از دست میدهد و تبدیل به عقد جایزی میشود که هر یک از طرفین هر وقت که بخواهد میتوانند آن را فسخ کنند.
۹- ممنوعیت وکیل از وکالت
از دیگر موارد انحلال وکالت بلاعزل مانند انفصال دائمی از وکالت دادگستری. در این حالت چون برای وکیل انجام وکالت ناممکن میگردد یعنی اجرای تعهد بهطور همیشگی غیرممکن میشود، عقد وکالت خودبهخود منفسخ خواهد شد.
۱۰- اگر موضوع وکالت بلا عزل مالی باشد
ورشکستگی موکل باعث انفساخ وکالت است. چون ورشکسته از تصرف در اموال خود ممنوع است؛ اما ورشکستگی وکیل موجب انفساخ وکالت نیست. چون شخص ورشکسته در اموال دیگران به نحو وکالت ممنوع نیست.
گاهی فردی که وکالت بلاعزل داده است، پس از مشاهده ی اقدامات وکیل در می یابد که وی درصدد ورود ضرر عمدی به اوست و در واقع فرض میشود که مصلحت موکل را در نظر نگرفته است و بنا به نظر موکل، وکیل خارج از حدود وظایفش در وکالت نامه عمل کرده است مثلاً موکل در متن وکالت نامه به او حق فروش نداده است و وکیل بدون داشتن این حق متعلق مورد وکالت را مبایعه نامه ای فروخته است که در این صورت موکل می تواند معامله را بر هم بزند اما اگر در متن وکالت نامه بلاعزل حق فروش به وکیل داده شده است و او در راستای وظایفش عمل نموده، قانونی رفتار کرده است و موکل نمی تواند به استناد عدم رعایت غبطه، وکالت بلاعزل را از بین ببرد و وکیل را عزل نماید.
با اینکه وکالت نامه ی بلاعزل بسیار کاربرد دارد و بسیاری از معاملات را سهل تر میکند اما بهتر است به افرادی که شناخت کافی نسبت به آنان ندارید چنین وکالتی ندهید و اگر هم مجبور به اعطای آن شدید حتماً آن را محدود به مدت معین نموده و مورد وکالت را هم جزئی و منوط به مورد خاص قرار دهید.
به طور کلی عزل وکیل توسط موکل در وکالت بلاعزل امکان پذیر نیست. لکن باید دانست با تفویض وکالت اختیار از اصیل یا موکل سلب نمیگردد لذا توصیه می گردد در صورتیکه خواستید وکالت بلاعزل را از بین ببرید موکل شخصا موضوع مورد وکالت را انجام دهد مثلا اگر موکل بابت فروش ملکی به شخصی وکالت بلاعزل تفویض نموده است و حال در صدد از بین بردن وکالت مذکور می باشد می بایستی شخصا (موکل) اقدام به انتقال موضوع مورد وکالت نماید در این حالت موضوع وکالت سالبه به انتفا موضوع می گردد و در واقع دیگر موضوعی باقی نمی ماند تا وکیل بتواند اعمال وکالت نماید در این حالت موکل می تواند با مراجعه به مراجع قضایی درخواست اعلان ابطال و فسخ وکالت بلاعزل را مطرح نماید.
حق وکالت در طلاق برای زوجه
ولی زن می تواند با اشتراط وکالت طلاق از طرف مرد در ضمن عقد نکاح، حق طلاق را داشته باشد و زوج (موکل) نمی تواند دیگر وکیل (زوجه) را عزل یا عقد وکالت را فسخ نماید. مگر اینکه عقد اصلی یعنی نکاح فسخ و از بین برود و به تبع آن عقد وکالت هم ازبین برود. بنابراین افراد با وکالت بلاعزل می توانند به پاره ای از اهداف خود دست پیدا کنند.
بنابراین اگر در خارج عقد لازمی منعقد گردد و ضمن آن عدم عزل وکیل یا عقد وکالت شرح شده باشد، در این صورت عزل وکیل توسط موکل وجود ندارد.
بیشتر بدانیم : متن وکالت نامه طلاق به زن
پیشنهاد می گردددر صورتی که می خواهید اطلاعات بیشتری در خصوص توفیض اختیار و انتخاب وکیل داشته باشید با تماس با دفتر وکالت حق گرا به شماره ۰۹۱۹۹۰۷۵۹۶۶ و یا در سایت دوم دفتر وکالت حق گرا به آدرس haghgara.com مطالب مورد نظر خود را جستجو نمایید
سوال شده است
یه پیامک امروز برای پدرم اومده نوشته تفویض وکالت شما با این شماره در این دفترخونه ثبت شد
سلام یه پیامک امروز برای پدرم اومده نوشته تفویض وکالت شما با این شماره در این دفترخونه ثبت شد.معامله ای نداشتیم ما اونجا بغیر یه مورد سال ۷۵ که فروختیم یه زمین رو .میخواستم بپرسم چطور پیامک اومده و برای چی.ممنون
پاسخ:
سلام. ممکن است اشتباهی صورت گرفته باشد یا قبلا وکالتی داده اید که درآن وکالتنامه حق توکیل به غیرداده واین امر در حال حاضر صورت گرفته بهتر است جهت روشن شدن موضوع به همان دفترخانه مراجعه نمایید