دادخواست اصلاح تاریخ فوت
مقدمه
دعاوی مربوط به اصلاح شناسنامه اعم از اصلاح تاریخ تولد ، تغییر نام و فامیل از جمله مواردی است که مرتبط با دادگاههای عمومی حقوقی محل اقامت می باشد و درخواست ان می بایست در دادگاه مذکور مورد بررسی قرار گیرد. همچنین با توجه به اینکه تعیین یا تغییر تاریخ فوت دارای آثار حقوقی است رسیدگی به آن از صلاحیت هیأت موضوع ماده ۳ قانون ثبت احوال و نیز ماده ۲۹ همین قانون خارج و در صلاحیت محاکم عمومی حقوقی دادگستری است
رای وحدت رویه شماره ۷۳۲ ۱۹/ ۱/ ۱۳۹۳ هیأت عمومی دیوان عالی کشور
مطابق ماده ۹۵۶ قانون مدنی اهلیت برای دارا بودن حقوق، با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام میشود، لذا در صورت نامعلوم بودن تاریخ واقعه فوت یا ادعای خلاف آن، با توجه به آثار حقوقی مترتب بر واقعه فوت، مثل بقاء و زوال اهلیت و حقوق قانونی و وراثت، تعیین یا تغییر آن محتاج به رسیدگی قضایی و احراز واقع است و این امر از صلاحیت هیأت حل اختلاف موضوع ماده سوم اصلاحی قانون ثبت احوال خارج و در صلاحیت دادگاههای عمومی حقوقی است. بنا به مراتب رأی شعبه سوم دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارد به نظر اکثریت اعضای هیأت عمومی دیوان عالی کشور صحیح، قانونی و مورد تأیید است. این رأی به استناد ماده ۲۷۰ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۲۸/ ۶/ ۱۳۷۸ برای دادگاهها و شعب دیوان عالی کشور در موارد مشابه لازمالاتباع است
با درج اشتباه تاریخ فوت متوفی در گواهی فوت چه اتفاقی می افتد؟
اعلام اداره ثبت احوال مبنی بر اینکه تاریخ فوت متوفی در گواه فوت به اشتباه درج شده، تکلیفی برای دادگاه ایجاد نمی کند تا دادنامه را اصلاح کند.
پرسش: چنانچه گواهی انحصار وراثت منطبق با مدارک ارائه شده در دادگاه صادر شده باشد؛ اما بعدا اداره ثبت احوال اعلام نماید که در گواهی فوت، تاریخ فوت متوفی به اشتباه درج شده است، آیا دادگاه می تواند دادنامه را اصلاح نماید؟
تصحیح رأی یا تصمیم دادگاه طبق ماده ۳۰۹ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب سال ۱۳۷۹ و ماده ۳۸ قانون امور حسبی در صورتی ممکن است که در صدور رأی با اتخاذ تصمیم دادگاه اشتباهی رخ داده باشد؛ اما چون مورد استعلام از مصادیق اشتباه در صدور رأی نیست و گواهی انحصار وراثت بر اساس مدارک ارائه شده در دادگاه صادر شده است، اعلام بعدی اداره ثبت احوال مبنی بر اینکه تاریخ فوت متوفی در گواهی فوت به اشتباه درج شده، تکلیفی برای دادگاه ایجاد نمی کند تا دادنامه را اصلاح کند. از طرفی این تصمیم دادگاه که بر اساس گواهی فوت مذکور صادر شده ممکن است به ضرر وراث یا اشخاص دیگر باشد که در این حالت اشخاصی که این تصمیم را برای خود مضر می دانند با استناد به ماده ۴۴ قانون امور حسبی می توانند اعتراض خود را به دادگاه تقدیم نمایند تا مورد رسیدگی و اتخاذ تصمیم قرار گیرد.
تقاضای ابطال ثبت واقعه فوت معمولا هنگامی طرح می شود، که ثبت واقعه فوت به دلیل درخواست صدور حکم فوت فرضی، انجام گرفته باشد. در این صورت اگر واقعه فوت ثبت و یا حکم فوت فرضی صادر شده باشد، می توان به ثبت واقعه فوت اعتراض نمود و آن را در صورت وجود سایر شرایط باطل کرد. در این مقاله، به بررسی رویه قانونی و حاکم برابطال ثبت واقعه فوت، می پردازیم.
در هر برهه ای از زمان، افراد اقدامات حقوقی مختلف و گوناگونی را انجام میدهد که این اقدامات به حکم قانون دارای اعتبار می باشد. برخی از این اعمال، میتواند ایجاد کننده حق و تکلیف برای آنان باشد که در طول حیات مستمرشان، به آن ها منتسب شده است. به همین دلیل، با فوت این فراد در صورتی که این حقوق استیفا نشده باشد و یا اینکه این افراد تعهدات مالی خود را انجام نداده باشند، سایر وراث می توانند به نمایندگی از آنها، تکالیف مقرر وتعهدات متوفی را به سرانجام برساند.
در واقع با فوت فرد، فوت مدنی او رخ می دهد و باید واقعه فوت او ثبت گردد. ثبت واقعه فوت متوفی در حقیقت تکلیفی را برای حفظ اموال، حقوق و تعهدات مالی او ایجاد می نماید تا احیانا دارایی های او پس از مرگش در معرض تضییع و تفریط قرار نگیرد.
با تمام این توضیحات، گاهی اوقات ممکن است با وجود ثبت و صدور واقعه فوت فرد، او زنده و در قید حیات بوده باشد، بنا براین اگر بخواهد، ثبت واقعه فوت خود را از بین ببرد، باید برای ابطال ثبت واقعه فوت به محاکم قضایی مراجعه واقدامات حقوقی خاصی را انجام دهد .
بر اساس رای وحدت رویه شماره ۵۱۲ مورخه ۷/۹/۱۳۶۷ هیات عمومی دیوان عالی کشور، رسیدگی به دعوای ابطال ثبت واقعه فوت و رفع آثار آن در صلاحیت دادگاه های عمومی و حقوقی قرارگرفته و از صلاحیت هیات حل اختلاف ثبت احوال خارج گردیده است.
–
متولیان اعلام واقعه وفات و اخذ گواهی فوت
اشخاص زیر می توانند نسبت به اعلام واقعه وفات متوفی و دریافت گواهی فوت از مراجع ذی ربط اقدام نمایند.
- نزدیکترین خویشاوند متوفی یا هر شخصی که در موقع وفات حاضر بوده است با ارائه مدرک شناسایی
مأموران انتظامی متصدی یا صاحب مکانی که وفات در آن رخ داده است
متصدیان گورستان
مقامات قضایی و نظامی
گروه های امدادی
مراحل ثبت واقعه فوت
با فوت هر فردی، اعمال مدنی او متوقف خواهد شد و به همین دلیل است که مرجع ثبت احوال نیز باید فوت آن شخص را ثبت نموده تا نسبت به اموال و دیون او تعیین تکلیف نهایی گردد. درهمین رابطه ادرات ثبت احوال، شناسنامه متوفی را باطل می نمایند.
به موجب قانون ثبت احوال، هر فردی که فوت نماید و یا بعد از زنده متولد شدن بمیرد، در این حالت واقعه فوت او به نزدیک ترین نماینده ثبت احوال محل وقوع فوت، اعلام میگردد تا سریعا واقعه فوت او ثبت گردد.
در ادامه این تشریفات، مراتب واقعه فوت او باید در سند ثبت وفات و همچنین در دفتر ثبت کل وقایع وفات در صفحات مربوط به در گذشته و در شناسنامه پدر و مادر او و شناسنامه متوفی ثبت و امضاء و مهر گردد.
برای صدور گواهی فوت معمولا وراث اقدام به تشکیل پرونده می نمایند ولی رویه به این صورت است که به هر شخصی که تقاضای صدور گواهی فوت را نماید، این سند تسلیم می گردد.
اصولا واقعه فوت شخص حقیقی، باید به گواهی و تصدیق پزشک معتمد و در صورت نبود پزشک در محل، به وسیله گواهی دو نفر شاهد، تصدیق گردد.
اگر حکم فوت فرضی متوفی از سوی دادگاه صادر شده باشد، برای اینکه بتوان واقعه فوت را ثبت کرد، باید مدیر دفتر دادگاه یک نسخه از رای دادنامه قطعی شده را طی نامه ای رسمی به اداره ثبت احوال محل ارسال نماید. البته این موضوع نوعی تکلیف برای دادگاه ها نیز محسوب می گردد.
–
بیشتر بدانیم : شرایط صدور حکم موت فرضی
صورت های مختلف واقعه فوت
فوت اشخاص به دو صورت حقیقی و فرضی واقع می گردد. در خصوص واقعه فوت فرضی باید گفت: هرگاه فردی بر اساس اعلام وراث و یا بستگان او برای مدت نامعلوم و طولانی مفقود شده و حضور فیزیکی نداشته باشد، در این صورت قانون او را غایب مفقودالاثر فرض مینماید. در این حالت برای اموال او امین معین میگردد و دادگاه در موارد زیر حکم فوت فرضی او را صادر مینماید:
سن غایب مفقودالاثر، از هفتاد و پنج سال بیشتر شده باشد و از مدت غیبت او ده سال نیز گذشته باشد.
در صورتی که که فردی به عنوانی از عناوین، در عضویت نیروهای مسلح بوده و در زمان وقوع جنگ مفقودالاثر شده باشد و سه سال کامل از تاریخ وقوع صلح نیز بگذرد بدون این که خبری از او واصل شده باشد، هر گاه جنگ منتهی به انعقاد صلح میان طرفین درگیر نشده باشد، مدت مزبور پنج سال از تاریخ ختم جنگ محسوب میگردد.
وقتی که یک نفر حین سفر دریایی در کشتی بوده و آن کشتی در ان مسافرت غرق شده باشد و سه سال تمام از تاریخ غرق شدن کشتی گذشته باشد بدون این که از آن مسافر خبر یا نشانی که دلالت بر زنده بودن او باشد بدست آمده باشد.
مرجع صالح برای درخواست و صدور سند واقعه فوت
همانگونه که ذکر شد، از آنجایی که فوت حقیقی فرد به وسیله دو نفر گواه یا پزشک تصدیق میگردد، در این صورت، نماینده ثبت احوال، اقدام به ثبت واقعه فوت مینماید.
اما در خصوص واقعه فوت فرضی، درخواست صدور این حکم، میتواند از طریق وراث به دادگاه حقوقی آخرین اقامتگاه غایب تقدیم شود. درخواست مذکور، یک درخواست غیر مالی و مربوط به امور حسبی میباشد. بنابراین هزینه دادرسی خاصی متوجه این دعوا نیست.
رای صادره مبنی بر درخواست حکم فوت فرضی، از اعتبار امر مختومه برخوردار نیست، زیرا که ممکن است اسباب و ادله صدور واقعه فوت در زمانهای مختلف و گوناگون بوجود بیاید، به همین دلیل است که قابلیت تغییر در سبب و زمان دادخواست واقعه فوت، باعث می شود دادنامه صادره در خصوص فوت فرضی قطعی نباشد و بتوان در زمانهای مختلف آن را پیگیری نمود.
–
اقدام لازم جهت ابطال ثبت واقعه فوت
همانگونه که اشاره شد، ابطال ثبت واقعه فوت، معمولا زمانی مطرح میشود که ثبت این واقعه به دلیل صدور حکم فوت فرضی، انجام شده باشد. در صورتی که حکم فوت فرضی صادر گردد و متعاقبا واقعه فوت متوفی نیز ثبت گردد ، می توان با اعتراض به ثبت واقعه فوت، ابطال آن را از مراجع قضایی خواستار شد.
بنابراین هرگاه فردی که به حکم محکمه، حکم فوت فرضی او صادر و ثبت شده باشد، در صورتی که همان فرد رجوع نموده و در دادگاه حاضر گردد، از آن جایی که ثبت واقعه فوت او باعث ایجاد مرگ مدنی او هم می شود، در این شرایط برای از بین بردن این آثار می بایست دادخواست ابطال ثبت واقعه فوت را به مرجع قضایی بدهد و دادگاه در صورت احراز زنده بودن او، اقدام به ابطال ثبت واقعه فوت مینماید. در این حالت اگر ثبت واقعه فوت به موجب حکم فوت فرضی صادر شده باشد، دادگاه مراتب را جهت رفع آثار و رفع بطلان شناسنامه او به اداره ثبت احوال نیز اعلام می دارد.
با ابطال ثبت واقعه فوت، فرد میتواند اموال خود را که وراث او به علت فوت فرضی وی در تصرف داشته اند مسترد نماید.
دادخواست ابطال ثبت واقعه فوت، از دعاوی غیر مالی می باشد و همانگونه که ذکر شد دارای اعتبار امر مختومه نمی باشد و می توان برای هر حکم فوت فرضی دادخواست ابطال ثبت واقعه فوت به دادگاه داد، یعنی با توجه به اینکه دادخواست ابطال ثبت واقعه فوت، به دلیل صدور حکم صدور فوت فرضی درخواست میشود، ممکن است که زمانهای صدور حکم فوت فرضی مختلف و متعدد باشد و در نتیجه هر کدام در زمانهای مختلفی صادر شوند،که برای هر کدام می توان دادخواست ابطال ثبت واقعه فوت داد.
دادخواست ابطال ثبت واقعه فوت را باید به دادگاهی که حکم فوت فرضی را صادر نموده است تقدیم کرد.
سایر موارد مرتبط با تغییر در شناسنامه
دعوای تغییر سن تولد
در اهمیت ولادت همین بس که اهلیت انسان برای دارا شدن حقوق بازنده متولد شدن شروع و با مرگ وی به اتمام میرسد و در بسیاری از موارد قانونی شرط منتفع شدن از حقوق به زنده متولد شدن موکول شده است بنابراین وجود فرض قانونی مشخص برای تاریخ تولد آثار بسیاری دارد که نباید این فرض با هر ایراد کوچک و بدون محکمه پسندی خدشه دار شود بلکه باید در حفظ آن کوشید.
در حمایت از این هدف مقنن در سال ۱۳۶۷ قانون حفظ اعتبار اسناد سجلی و جلوگیری از تزلزل آنها را تصویب نمود براساس این قانون تغییر تاریخ تولد اشخاص ممنوع شد مگر در موارد خاص با رعایت تشریفات که در ادامه به توضیح آنها خواهیم پرداخت.
اگر خواهان درخواست تغییر سن خود را بنماید با توجه به نوع درخواست(تغییر سن به بیش از پنج سال یا تغییر سن به کمتر از پنج سال) مرجع صالح رسیدگی متفاوت خواهد بود.
مرجع صالح برای تغییر و اصلاح شناسنامه
در صورتی که شرایط ذیل بر دعوا خواهان حاکم باشد مرجع صالح به درخواست وی دادگاه عمومی حقوقی محل اقامت خواهان میباشد در این خصوص ماده ۴ قانون ثبت احوال مقرر می دارد:« … رسیدگی به سایر دعاوی راجع به اسناد ثبت احوال با دادگاه شهرستان یا دادگاه بخش مستقل محل اقامت خواهان به عمل میآید و رأی دادگاه فقط پژوهش پذیر است هرگاه سند ثبت احوال در ایران تنظیم شده و ذینفع مقیم خارج از کشور باشد رسیدگی با دادگاه محل صدور سند و اگر محل تنظیم سند و اقامت خواهان هر دو در خارج از کشور باشد با دادگاه شهرستان تهران خواهد بود.»
- اولاً: خواسته خواهان تغییر سن باشد.
- ثانیاً: درخواست تغییر سن باید تا پنج سال باشد.
- ثالثاً: افزایش یا کاهش سن تا پنج سال موثر در مقام نیست.
- رابعاً: تنها یکبار در طول عمر صاحب شناسنامه این دعوا امکان دارد.
در تایید این موضوع رأی وحدت رویه شماره ۵۹۹ مورخ ۱۳/۱۳۷۴ چنین مقرر داشته است:«براساس ماده واحده قانون حفظ اعتبار اسناد سجلی و جلوگیری از تزلزل آنها،مصوب بهمن ماه هزار و سیصد و شصت و هفت، تغییر تاریخ تولد اشخاص به کمتر از پنج سال ممنوع میباشد و رسیدگی به درخواست تغییر سن، بیش از پنج سال به تجویز تبصره همین قانون،منحصراً به عهده کمیسیون مقرر در آن محول شده است بنا به مراتب، به نظر اکثریت اعضای هئیت عمومی دیوان عالی کشور، رأی شعبه ششم که مرجع رسیدگی و اظهارنظر نسبت به درخواست تغییر تاریخ تولد کمتر از پنج سال را دادگاه های دادگستری اعلام نموده است، منطبق با قانون و صحیح تشخیص می شود. »
این دعوا تغییر سن باید به موجب دادخواست و با پرداخت هزینه دعاوی غیرمالی به مرجع قضایی تقدیم گردد دادگاه به این دعوا رسیدگی نموده و رأی مقتضی صادر خواهد کرد و رأی به طرفین دعوا ابلاغ و این رأی ظرف مهلت ۲۰ روز برای اشخاص مقیم ایران و ۲ ماه برای افراد خارج از کشور قابل تجدیدنظرخواهی میباشد.
مرجع صالح به دعوا ثبت احوال
هر چند ماده ۹۹۵ قانون مدنی، تغییر مطالب مندرج در دفاتر سجل احوال را منوط به صدور حکم از مراجع قضایی نموده لیکن قانون حفظ اعتبار اسناد تجاری به عنوان یک قانون خاص، حکم ماده مذکور را مقید به شرایط نموده در صورت وجود شرایط موضوع درخواست از صلاحیت مرجع قضایی خارج و کمیسیون ثبت احوال صالح خواهد بود این شرایط عبارتنداز:
- اولاً: خواسته خواهان تغییر سن باشد.
- ثانیاً: درخواست تغییر سن باید بیش از ۵ سال باشد.
- ثالثاً: افزایش یا کاهش بیش از ۵ سال موثر در مقام نیست.
- رابعاً: این درخواست تنها یکبار در طول عمر دارنده شناسنامه امکان دارد.
در صورت وجود شرایط فوق صاحب شناسنامه باید ضمن به همراه داشتن اصل شناسنامه و تصویر مصدق آن و یک قطعه عکس جدید و فیش واریزی به مبلغ۵۰۰۰۰۰ ریال بنام سازمان ثبت احوال کشور به دبیرخانه کمیسیون تشخیص سن اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه خود مراجعه و مدارک لازم را تسلیم و رسید آنرا دریافت نماید تاریخ تشکیل جلسه رسیدگی توسط دبیرخانه کمیسیون تشخیص سن محل صدور شناسنامه به خواهان ابلاغ خواهد شد مشارالیه مکلف است در وقت تعیین شده با در دست داشتن شناسنامه عکسدار در کمیسیون تشخیص سن حاضر شود در صورت عدم حضور، چنانچه پرونده آماده برای اظهارنظر باشد کمیسیون تصمیم لازم را اتخاذ خواهد نمود و در غیر اینصورت درخواست وی رد میشود لکین خواهان میتواند درخواست مجدد به خاطر رد درخواست به کمیسیون تسلیم کند.
نمونه رای مربوط به ابطال و اصلاح شناسنامه
اثر شهادت شهود در مورد تغییر نام مندرج در شناسنامه
بهموجب رونوشت احکامی که اداره حقوقی وزارت دادگستری پیوست نامه شماره ۵۹۷۳-۷ مورخ ۱۱/۱۰/۱۳۴۵ نموده و ضمیمه این نامه است در خصوص تغییر نام مندرج در شناسنامه آراء متضادی از شعب مختلف دادگاههای استان صادر شده است.
از جمله طبق پرونده ۴۱/۷۹۵ شعبه پنجم دادگاههای استان مرکز در مورد ادعای «ش» که به خواسته اصلاح شناسنامه فرزندش از حیث حذف نام علی از اول اسم او به دادگاه شهرستان تقدیم دادخواست نموده و حکم بر اصلاح شناسنامه صادر شده و اداره آمار پژوهش خواسته است چنین رأی داده است:
(خلاصه اعتراض اداره پژوهشخواه بر دادنامه پژوهشخواسته این است که اسناد سجلی موالید شماره ۱۱۲۷ صادره از بخش تهران بنا به اظهار خواهان بدوی (پدر) و به استناد گواهی قابله توسط مأمور ثبت احوال و در حدود صلاحیت آنان تنظیم شده و ابداً اختلاف و اشتباهی در اسناد مورد بحث رخ نداده، تا مشمول ماده (۴۴) قانون ثبت احوال گردد و شهادت شهود مؤثر در امر نیست که مجموعاً موجه و مؤثر به نظر میرسد؛ زیرا سند ولایت شماره ۱۱۲۷ در مدت مقرر در ماده ۲ قانون آمار و ثبت احوال تنظیم یافته و بهموجب ماده (۹۹۹) قانون مدنی در عداد اسناد رسمی محسوب میشود و مطالب یاد شده در این قبیل اسناد با شهادت شهود قابل تغییر و تبدیل نیست و چون دادگاه بدوی توجه مراتب فوق رأی صادر نموده، دادنامه از این جهت مخدوش به نظر میرسد و دادگاه به تجویز ماده (۵۱۵) قانون آئیندادرسی مدنی آن را فسخ و رأی بر بطلان دعوی خواهان بدوی و نتیجه صحت اسناد سجلی شماره ۱۱۲۷ صادر و اعلام میدارد.
در صورتی که حسب پرونده ۴۵/۴۷۱ شعبه ۶ دادگاههای استان مرکز در مورد دعوی «الف» که به خواسته حذف نام خدیجه از شناسنامه مولیعلیهای خود در دادگاه شهرستان طرح نموده و دادگاه حکم بر حذف نام خدیجه از اول اسم … صادر نموده و اداره آمار پژوهشخواسته چنین رأی داده است:
(آنچه از مراجعه به ماده (۹۹۹) قانون مدنی استفاده و استنباط میشود این است که قانونگذار سند سجلی را صرفاً در مورد تاریخ تولد رسمی تلقی و تغییر مندرجات آن را فقط با شهادت شهود امکانپذیر ندانسته و الا در مورد حذف نام زائد از شناسنامه در صورتی که ادعای مدعی به ادله کافی مقرون باشد.
منع قانونی مشاهده نمیشود بنا بهمراتب مسلم فوق و نظر به اینکه از مراجعه به اظهارات اتفاقی گواهان قید اضافی خدیجه در شناسنامه متعلقه به … استفاده میشود دادگاه دادنامه بدوی را که صحیحاً صادر شده و مفاداً از الزام حذف خدیجه از شناسنامه … حکایت دارد تأیید و استوار مینماید)
به قسمی که ملاحظه میفرمایید شعبه ۵ دادگاههای استان مرکز شهادت شهود را در مورد اسناد سجلی که در مدت مقرر قانونی یعنی در مدت مقرر در ماده (۲) قانون آمار و ثبت احوال صادر شده باشد مؤثر ندانسته و چنین اسنادی را بهموجب ماده (۹۹۹) قانون مدنی در عداد اسناد رسمی دانسته و برعکس شعبه ششم دادگاههای استان مرکز شهادت شهود را جز در مورد تاریخ تولد مؤثر تشخیص داده است.
نمونه دادخواست ابطال شناسنامه قبلی و صدور شناسنامه جدید
مشخصات طرفین | نام | نام خانوادگی | نام پدر | سن | شغل | محل اقامت- خیابان – کوچه – پلاک- کدپستی | |
خواهان | |||||||
خوانده | |||||||
وکیل | |||||||
خواسته یا موضوع | ابطال شناسنامه شماره…………….. و تقاضای اصدار شناسنامه جدید با مشخصات واقعی خواهان | ||||||
دلایل و منضمات | کپی مصدق ۱- شناسنامه ۲- استشهادیه دائر بر اینکه خواهان از شناسنامه خواهر یا برادر متوفی خود استفاده میکند. ۳- جلبنظر پزشکی قانونی دائر برتعیین سن واقعی | ||||||
ریاست محترم دادگاه عمومی حقوقی | |||||||
احتراماً به استحضار میرساند: شناسنامهای که کپی مصدق آن تقدیم شده است و درحال حاضر خود نیز از آن استفاده و بهرهبرداری میکنم شناسنامه واقعی اینجانب نمیباشد بلکه متعلق به برادر متوفی اینجانب ده است که والدین اینجانب به لحاظ بیسوادی یا شاید علاقه، حاضر به ابطال آن نشده و چند سال بعد که اینجانب متولد شدم آن را به اینجانب اختصاص دادند فلذا با توجه به اینکه سن واقعی اینجانب با سن مندرج در شناسنامه متفاوت بوده با جلبنظر خبره پزشکی قانونی صدور حکم به ابطال سند سجلی شماره…………………….. و اصدار شناسنامه جدید با مشخصات واقعی اینجانب مورد استدعاست.
| |||||||
محل امضاء – مهر – اثر انگشت | |||||||
شماره و تاریخ ثبت دادخواست | ریاست محترم شعبه ………… دادگاه …………… رسیدگی فرمایید. نام و نام خانوادگی ارجاع
|
نظریات مشورتی دعوای ابطال و اصلاح شناسنامه
دعوی تعلق شناسنامه ابطال شده
پرسش: اداره ثبت احوال شناسنامهای را به علت فوت صاحبش ابطال کرده است اما شخص دیگری مدعی است که شناسنامه مذکور متعلق به او بوده است نه به شخص متوفی و درخواست ابطال عمل اداره ثبت احوال را دارد، آیا به این دعوی میتوان رسیدگی نمود یا خیر؟
نظر مشورتی اداره حقوقی به شرح زیر است:
با توجه به اینکه خواهان مدعی است که سند سجلی متعلق به او است و از سند مزبور استفاده میکرده و با آن ازدواج نموده است و دارای فرزندانی هم است و قاضی امر هم از محتویات پرونده استنباط نموده که شناسنامه ابطال شده متعلق به خواهان دعوی بوده است، مانعی برای صدور رأی بر بطلان عمل اداره ثبت احوال که سند سجلی مزبور را بیجهت باطل نبوده و دادگاه میتواند برفرض احراز ثبوت قضیه به همین کیفیت مبادرت به صدور رأی نماید.
صدور شناسنامه برای اطفالی که پدر و مادرشان مشخص نیست
پرسش: شخصی به اداره ثبت احوال مراجعه و برای طفلی که متعلق به او نیست و والدینش معلوم نیستند و به انان و سایر اقوامش هم دسترسی نیست تقاضای صدور شناسنامه مینماید، در این مورد تکلیف چیست؟ آیا بدون احراز تابعیت ایرانی او میتوان برایش شناسنامه صادر نمود یا نه؟ و اگر میشود چه کسی باید تقاضای صدور شناسنامه برای او بنماید؟
نظر مشورتی اداره حقوقی به شرح زیر است
- اولاً: هرگاه کسی ساکن ایران باشد طبق قسمت ۱ ماده ۹۷۶ قانون مدنی ایران، ایرانی محسوب میشود نیازی به اثبات تابعیت خود ندارد.
- ثانیاً: در مورد سؤال دادسرا باید به استناد ماده ۱۱۸۷ قانون مدنی یک نفر را به سمت امین موقت جهت تصدی امور وی به دادگاه معرفی نماید و پس از نصب امین، مشارالیه میتواند با در دست داشتن برگ امانت نامه موقت و اجازه دادستان مبنی بر صدور شناسنامه و گواهی پزشکی قانونی در خصوص تعیین سن واقعی به اداره ثبت احوال مراجعه نماید و اداره مذکور مکلف است وفق تبصره ماده ۴۵ قانون ثبت احوال مصوب ۱۳۵۵ اقدام نماید.
نظر کارشناس در خصوص جعل بودن شناسنامه
پرسش: دعاوی راجع به تصحیح شناسنامههای صادره در مهلت قانونی از حیث تاریخ تولد آیا قابلیت پذیرش و رسیدگی در ماهیت موضوع را به استناد شهادت شهود و جلب نظر پزشک بهعنوان کارشناس دارد یا نه؟
نظر مشورتی اداره حقوقی به شرح آتی است:
هرچند بهموجب مادتین ۹۹۹ و ۱۲۹۳ قانون مدنی شناسنامه جزء اسناد رسمی است و با توجه به ماده ۱۲۹۲ همان قانون در مقابل اسناد رسمی فقط میتوان ادعای جعلیت کرد یا ثابت نمود که اسناد مزبور به جهتی از جهات قانونی از اعتبار افتاده است ولی با عنایت به ماده ۹۹۶ قانون مذکور میتوان درباره اسناد سجلی در مورد عدم صحت مطالب مندرج در دفاتر سجل احوال در دادگاه اقامه دعوی کرد بدون اینکه الزامی به طرح ادعای جعلیت نسبت به اسناد مذکور باشد در نتیجه مدعی میتواند برای اثبات عدم صحت مطالب مندرج در شناسنامه از شهادت شهود و دلایل و امارات مویده استفاده نماید.
مغایرت در اسامی شناسنامه و اثبات نسب
پرسش: اگر به علت مغایرت اسامی مندرج در شناسنامهها در پرونده حصر وراثت احراز نسبت نشود و در عین حال معارضی نباشد، آیا میتوان با اقرار یا شهادت شهود عدم مغایرت اسامی و در نتیجه نسبت را اثبات نمود یا آنکه درهر حال مورد از مصادیق اثبات نسب و رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه مدنی خاص است.
نظر اول که با اکثریت آرا اعلام شد
اختلاف در نسبت و بهتبع آن صلاحیت دادگاه مدنی خاص وقتی محقق است که معارضی باشد بنابراین صرف مغایرت در اسناد سجلی با فقدان اختلاف و مادام که از طرف اشخاص ذینفع و ورثه اعتراضی نشود مانع رسیدگی دادگاه حقوقی دو به تقاضای حصر وراثت نیست و اصولاً دادگاه در هر مورد برای صدور گواهی حصر وراثت در واقع احراز نسب هم میکند و اثبات نسب منحصر به مندرجات اسناد سجلی نیست بلکه دادگاه میتواند از طریق دیگر مانند شهادت شهود و یا اقرار این معنی را احراز نماید.
نظر دوم
مطابق بند ۲ ماده ۳ لایحه قانونی دادگاه مدنی خاص رسیدگی به دعاوی راجع به نسب در صلاحیت دادگاه مدنی خاص است و مورد بحث از مصادیق اختلاف در نسب است، علیهذا نسبت به موضوع باید دادگاه حقوقی دو به اعتبار شایستگی دادگاه مدنی خاص قرار عدم صلاحیت صادر کند.
نظر سوم
در مانحن فیه هرچند با عدم معارض، اختلاف در نسبت و ترافع و دعوی راجع به مصداق ندارد و لزومی به صدور قرار عدم صلاحیت به اعتبار صلاحیت دادگاه مدنی خاص نیست لیکن به علت مغایرت اسامی در اسناد رسمی دادگاه حقوقی دو نمیتواند رسیدگی به صدور گواهی حصر وراثت مبادرت نماید و اگر اشخاص ذینفع نسبت به تصحیح مندرجات اسناد سجلی در مرجع صلاحیتدار اقدام و پرونده حصر وراثت را از این حیث تکمیل نکند تقاضای صدور گواهی انحصار وراثت باید توسط دادگاه حقوقی دو رد شود.
اصلاح سن غیرواقعی در شناسنامه
پرسش: آیا با تصویب ماده واحده قانون حفظ اعتبار اسناد سجلی مصوب سال ۶۷، مواد ۹۹۵ و ۹۹۶ قانون مدنی منسوخ شده است؟ به هر صورت در صورتی که ثابت شود که تاریخ تولد مندرج در شناسنامه غیر واقعی است آیا دادگاه میتواند رأی به اصلاح تاریخ تولد دهد؟
نظر اکثریت
ماده واحده قانون حفظ اعتبار اسناد سجلی مصوب سال ۶۷، مواد ۹۹۵ و ۹۹۶ قانون مدنی را در خصوص اصلاح تاریخ تولد تخصیص زده است و مطابق آن در صورتی که اختلاف بین سن واقعی و سن شناسنامهای کمتر از پنج سال باشد و خواسته خواهان اصلاح تاریخ تولد باشد دادگاه باید قرار عدم استماع دعوا به جهت ممنوع بودن تغییر تاریخ صادر کند و چنانچه اختلاف سن واقعی و سن شناسنامهای بیشتر از پنج سال باشد دادگاه باید قرار عدم صلاحیت به شایستگی هیئت مذکور در ماده واحده فوق صادر نماید رأی وحدت رویه شماره ۵۹۹-۱۳/۴/۷۴ صادره از هیئت عمومی دیوانعالی کشور نیز مؤید این نظر است.
قوانین و مقررات دعوای ابطال و اصلاح شناسنامه
ماده۱- وظایف سازمان ثبت احوال کشور به قرار ذیل است:
- الف) ثبت ولادت و صدور شناسنامه.
- ب) ثبت واقعه وفات و صدور گواهی وفات.
- ج) تعویض شناسنامههای موجود در دست مردم.
- د) ثبت ازدواج و طلاق و نقل تحولات.
- هـ) صدور گواهی ولادت برای اتباع خارجه.
- و) تنظیم دفاتر ثبت کل وقایع و نام خانوادگی.
- ز) جمعآوری و تهیه آمار انسانی سراسر کشور و انتشار آن.
- ح) وظایف مقرر دیگری که طبق قانون به عهده سازمان گذاشته شده است.
ماده ۲- برای مطالعه و پیشنهاد روشهای فنی و اظهار نظر درباره اصلاح یا تغییر فرمها و نمونههای سجلی و آماری و نحوه جمعآوری و انتشار آنهاو تهیه دستورالعملها و روشهای فنی و سجلی و طرز جمعآوری اوراق باطله و تنظیم و نگهداری و حفاظت اسناد و مدارک سجلی در مرکز سازمانثبت احوال کشور شورایی به نام شورای عالی ثبت احوال تشکیل میشود. اعضای شورای عالی ثبت احوال عبارت خواهند بود از رییس سازمان ثبتاحوال کشور یا قائم مقام او و یک نفر از استادان دانشکده حقوق به انتخاب رئیس دانشگاه تهران و یک نفر از قضات دادگستری به انتخاب وزیردادگستری و یک نفر از کارمندان مطلع ثبت احوال به انتخاب رییس سازمان ثبت احوال و نماینده مرکز آمار ایران، ریاست شورا با معاون وزارت کشورو رییس سازمان ثبت احوال کشور و قائم مقام او میباشد و رأی اکثریت لازمالاجراء خواهد بود.
تبصره- نحوه جمعآوری و انتشار آمار انسانی و تهیه و نمونههای مربوط به پیشنهاد سازمان ثبت احوال کشور پس از جلب نظر مرکز آمار ایران وتصویب شورای عالی ثبت احوال تعیین خواهد شد.
ماده ۳- در مقر هر اداره ثبت احوال هیاتی به نام هیأت حل اختلاف مرکب از رییس اداره ثبت احوال و مسئول بایگانی یا معاونین و یا نمایندگانآنان و یکی از کارمندان مطلع اداره مزبور به انتخاب رییس اداره ثبت احوال استان تشکیل میشود وظائف هیأت حل اختلاف به قرار زیر است:
- تصحیح هر نوع اشتباه در تحریر مندرجات دفتر ثبت کل وقایع و وفات بعد از امضاء سند و قبل از تسلیم شناسنامه یا گواهی ولادت یا وفات و تکمیل سنداز نظر مشخصاتی که «نامعلوم» بوده است مندرج در ماده ۲۹ این قانون.
- رفع اشتباهات ناشی از تحریر ضمن ثبت وقایع یا نقل مندرجات اسناد و اعلامیهها و مدارک به دفاتر ثبت کل وقایع و سایر دفاتر.
- ابطال اسناد و شناسنامههایی که بیگانگان مورد استفاده قرار دادهاند و طبق ماده ۴۴ اعلام میشود.
- ابطال اسناد مکرر و یا موهوم و تصحیح اشتباه در ثبت جنس صاحب سند و تغییر نامههای ممنوع.
- حذف کلمات زائد، غیر ضروری و یا ناشی از اشتباه در اسناد سجلی اشخاص.
ترتیب تقاضا و گردش کار دفاتر هیأتها و نحوه رسیدگی و ابلاغ تصمیمات در آییننامه اجرایی این قانون تعیین خواهد شد.
دفتر وکالت در تهران
به منظور دسترسی آسان شما به کارشناسان دفتر وکالت حق گرا ، ما در نقاط مختلف شهر تهران از جمله شمال ، شرق غرب و مرکزی دفتر با دسترسی های مناسب تامین نموده ایم که می توانید با استفاده از نقشه های گوگل مپ نزدیکترین محل را انتخاب نمایید.
همچنین شما می توانید با ارسال سوالات خود را در خصوص محرومیت های حقوق اجتماعی و کلاً هر گونه سوالی که در مورد امور خانواده داشته باشید در سایتهای این گروه ( hagh-gara.ir و haghgara.com )، به صورت رایگان از مشاوره وکیل های حق گرا بهرمند شوید و یا جهت مشاوره با شماره تلفن های ذیل و یا وشماره ۰۹۳۶۴۶۸۸۸۶۱تماس بگیرید .پیش از هر اقدامی، از مشورت با وکلای مجرب حق گرا غافل نشوید.
بیشتر بدانیم : نمونه اقرار نامه دریافت سهم الارث
باسلام به وکلای محترم
برای مادربزرگم حصر وراثت اقدام کردیم بعداز استعلام از ثبت احوال متوجه شدیم تاریخ فوت اشتباه شده . مشکل اینه که پدرشونم تاریخش افتاده بعداز مادر بزرگم که ایشونم فوت شدن اما مطمئنیم که خیلی وقت فوت شده یعنی قبل مادر بزرگم پدرشون . اینو کل ورثه ام میدونن این تاریخ نیس حالا با این وجود میخواستم بدونم که اشکالی پیش نمیاد ما دنبال حصر پدر مادر بزرگم بریم تامرحله تحریر ترکه بریم جلو تا اموال مشخص بشه مابقی ورثه درخواست اصلاح بدن چون اموال دست دایی ها هس اونا بدون اجازه مادرم استفاده میکنن از خداشونه کار ما سنگ بیوفته چون معلوم نیس ما درخواست بدیم به دادگاه که این تاریخ ها درست بشه یا چقدر زمان بر میشه چون اگه دادخواست بشه برای اصلاح به طرفیت کل وراث ما بازم به مشکل میخوریم یه را ه آسانتر لطفا راهنمایی کنید
با سلام .
با توجه به مطالب اعلام شده و با توجه به شهودی که دارید پرونده خیلی مشکل نخواهد داشت . مدارک را به دفتر مجموعه حق گرا ارائه فرمایید ، وکلای گروه آماده همکاری با شما می باشند.
سلام و خسته نباشید پدربزرگ بنده سال ۸۱ فوت شدن و دقیقا شیش ماه بعد مادرم سال ۸۲ … پنج خواهر و یه برادر هستیم ما دخترا همون سال وکالت دادیم به داداشم … واقعیتش تا ده دوازده سال اصلا حرفی از تقسیم ارث نشد اما خب مثه همه مردم از وقتی شرایط اقتصادی وخیم شده احتیاج پیدا کردیم هربار که لفظی درخواست تقسیم اموال میکردیم داداشم که بزرگتر از همه س یه عاشورایی به پا میکرد که اون سرش ناپیدا … تا این که کارد به استخوون من رسید و من که ته تغاری خانواده بودم علنا گفتم که شکایت میکنم اما تا به خودم بجنبم داداشم تاریخ فوت پدربزرگمو دستکاری کرده و چارسال بعد از فوت مامانم ثبت شده برا انحصار وراثت که اقدام کردم گواهی فوت پدربزرگمو که گرفتم دیگه دنیا رو سرم خراب شد نمیدونم چیکار کنم خونه ای که توش زندگی میکنم اجاره ای هس و پول پیش رو داداشم داده ینی هروقت داداشم بخاد میتونه منو بیرون کنه از یه طرف خرجی زندگی از یه طرف پول کارای دادگاهی از یه طرف کسر کردن ۴۷۰ تومن نفقه ی زن بابام از حقوق بابام کرایه ۳۷۰تومن و آب و برق و گاز و … بماند سر جمع تهش یک و سیصد بزور می مونه که باید همه کارامو تا آخر ماه با همین مقدار راس و ریس کنم همه خانواده ازم سو استفاده میکنن چون خونه ندارم و در ضمن بیوه م و پدر پیر و آلزایمری رو سپردن به من و کنار کشیدن و چون حتی یک ثانیه نمیتونم تنهاش بزارم خیال همه راحته که نمیتونم برم برا شکایت همه خواهرام سمت داداشم هستن توروخدا بگید چیکار کنم ببخشین زیاده گویی کردم
سلام اگر مدارکی دارید که تاریخ فوت پدربزرگ شما پیش از تاریخ فوت مادرتون هست میتونید با تقدیم دادخواست اصلاح تاریخ فوت موضوع رو پیگیری کنید.