عقد بیع

بیع صرف و سلم چیست

Rate this post

معنی بیع چیست؟

به منظور تعیین بیع صرف و سلم لازم است ابتدا تعاریف اولیه بیع و اقسام آن را توضیح دهیم . بیع به معنی فروش در مقابل خرید به کار می‌رود به خرید و فروش نیز بیع می‌گویند. به عین فروخته شده، مبیع و به عوضی که بابت فروش مال، از خریدار دریافت می‌شود، ثمن می‌گوییم. برای تشخیص اینکه کدام یک از عوضین، ثمن و کدام یک مبیع است، باید به قصد مشترک طرفین مراجعه کنیم که کدام مال محوریت دارد آن عوضی که محوریت دارد، مبیع است. مثلا خانه‌ای در ازای دریافت یک خودرو فروخته شود یا تلوزیونی در ازای ۱۰ میلیون تومان فروخته شود. در این مثال‌ها خانه و تلویزیون، مبیع است و خودرو یا ۱۰ میلیون تومان پول، ثمن است.

ماده ۳۳۸ قانون مدنی:
بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم

واژه تملیک برای تمیز بیع از عقود اذنی است و قید عین برای تمیز آن از عقد اجاره می‌باشد. قید عوض معلوم برای تمیز آن از عقد هبه است. به علاوه قید تملیک عین ضرورت مال عینی بودن مبیع را می‌رساند. مانند زمین، خانه، گندم، برنج. بنابراین منفعت مال یا عمل و حق را نمی‌توان در قالب عقد بیع واگذار نمود. ولی این محدودیت در مورد ثمن پیش‌بینی نشده است و از آن به عنوان عوض تعبیر شده که می‌تواند شامل عین، منفعت، عمل، حقوق و پول نیز باشد.

در ماده ۱۵۸۲ قانون مدنی فرانسه آمده است:
بیع قراردادی است که طبق آن یکی از دو طرف تعهد می نماید چیزی را تسلیم کند و طرف دیگر ثمن را بپردازد.

دفتر وکالت در تهران

در صورتی که درگیر پرونده معامله با شریک خود هستید و یا در یک ملک موروثی ، یکی از وراث سهمش را بخواهد و بقیه نخواهند سهمشان فروش برود و در این خصوص با مشکل مداجه شده اید می توانید پیگیری آن را وکلای حق گرا بسپارید وکلای ما آمادگی دارند تا پرونده شما را در دادگاه در دست بگیرند .  همچنین شما می توانید با ارسال سوالات خود را در خصوص سایر موارد حقوقی و از جمله ارث ، طلاق ، بذل مهریه در طلاق توافقی، نیاز به حضور در جلسات دادگاه  و کلاً هر گونه سوالی که در مورد امور خانواده داشته باشید در سایتهای این گروه ( hagh-gara.ir و haghgara.com )، به صورت رایگان از مشاوره وکیل های حق گرا بهرمند شوید و یا جهت مشاوره با شماره تلفن های ذیل و یا وشماره ۰۹۳۶۴۶۸۸۸۶۱ تماس بگیرید .پیش از هر اقدامی، از مشورت با وکلای مجرب حق گرا غافل نشوید.

اقسام و انواع عقد بیع

عقد بیع را با توجه به اعتبار های مختلف می‌توان به اقسام گوناگونی به ترتیب ذیل تقسیم نمود:

بیع نقد: نقد در برابر نسیه بکار می رود. بیع نسیه آن است که ثمن آن کلی و برای پرداخت آن موعد معین شده باشد. اگر ثمن معین و مشخص و برای پرداخت آن موعد معین نباشد آن را نقد گویند. بیع نقد را بیع حال نیز گویند، زیرا مبیع و ثمن هر دو حال می باشد و برای تسلیم هیچ یک اجلی مقرر نمی‌شود.

بیع نسیه: در برابر بیع نقد بکار می‌رود و آن بیعی است که ثمن در آن کلی و پرداخت آن موجل خواهد بود. بیع نسیه را بیع موجل نیز می‌گویند.

بیع سلف: بیع سلف یا سلم عبارت از بیعی است که ثمن در آن حال و مبیع موجل می باشد. که اصطلاحا بر آن پیش خرید یا پیش فروش نیز می‌گویند.

بیع صرف: هرگاه هر دو عوضین (مبیع و ثمن) طلا و نقره اعم از مسکوک یا غیر مسکوک باشد را بیع صرف گویند.

بیع مقابضه: هرگاه هیچ یک از عوضین (مبیع و ثمن) طلا یا نقره نباشد آن را بیع مقابضه گویند.

بیع شایع: اگر یکی از عوضین (مبیع یا ثمن) مسکوک طلا یا نقره و یا پول رایج کشور باشد را اصطلاحا بیع شایع گویند.

بیع شرط: بیع شرط یا خیاری عبارت از بیعی است که در آن شرطی برای یکی از طرفین ذکر شده باشد.

بیع معاطات: بیعی است که ایجاب و قبول آن لفظی، کتبی و یا اشاره ای نباشد و به صورت فعلی باشد.

بیع کالی و به کالی: کالی در لغت به معنی موخر است و منظور از بیع کالی به کالی، بیع نسیه به نسیه که هیچ یک از مبیع و ثمن نقد نمی باشد را گویند.

بیع کالا به کالا: عبارت از بیعی است که مبیع و ثمن هر دو الا و یا مال می باشد.

بیع فضولی: بیعی است که بایع نه مالک مبیع و نه از طرف مالک اجازه، وکالت، نمایندگی و نه ولایت دارد لیکن مال متعلق به دیگری را برای همان شخص موضوع عقد بیع قرار می دهد.

بیع حصات: عبارت از بیعی است که عاقد با انداختن سنگریزه و اصابت آن به کالا، قصد انشا خود را می رساند و به این طریق بیع واقع می شود.

بیع ملامسه: نوعی از بیع باطل که پیش از اسلام رواج داشت و مشتری بیع را نمی دید و به محض اینکه آن را لمس می کرد بیع واقع می شد. این نوع بیع نیز به واسطه غرری بودن باطل شناخته شده است.

بیع وقف: عبارت از بیعی است که مبیع آن مال وقفی (موقوفه) باشد.

بیع مساومه: عبارت از داد و ستد و یا بیعی است که طرفین عقد بر آن تراضی و توافق نمایند بدون این که بایع از مبلغ خریداری خودش خبری بدهد.

بیع مرابحه: عبارت از بیعی است که با خبر دادن از مبلغ خریداری شده به زیادتر از آن مبیع را بفروشد.

بیع مواضعه: هرگاه بایع با خبر دادن از مبلغ خریداری شده به کمتر از آن مبیع را بفروشد را اصطلاحا بیع مواضعه گویند.

بیع تولیه: عبارت از بیعی است که با خبر از راس المال (مبلغ خریداری شده) کالا را به همان قیمت بفروشد.

اوصاف عقد بیع

بنابر تعریف بیع در ماده ۳۳۸ قانون مدنی، چنین بر می‌آید که: ۱- بیع عقدی است تملیکی ۲- بیع از عقود معوض است ۳- مبیع باید عین باشد. ویژگی های عقد بیع به شرح زیر است:

۱) عقد بیع یک عقد رضایی است.

۲) عقد بیع یک عقد غیر تشریفاتی است.

۳) عقد بیع یک عقد تملیکی است.

۴) عقد بیع یک عقد معوض است.

۵) عقد بیع یک عقد لازم است.

 

بیع صرف چیست؟

بیعی است که در آن هم مبیع و هم ثمن، هر دو طلا یا هر دو نقره یا یکی، طلا و دیگری، نقره است. فروش طلا یا نقره به پول، بیع صرف تلقی نمی‌شود. اینکه طلا یا نقره موضوع بیع صرف، مسکوک باشد یا غیرمسکوک (طلا و نقره خام و ساخته شده)، تفاوتی ندارد؛ بنابراین فروش ظروف نقره به سکه طلا از مصادیق بیع صرف است.
آثار عقد بیع

مقصود از آثار عقد بیع، آثار عقد بیع صحیح است. زیرا به موجب ماده ۳۶۵ قانون مدنی، بیع فاسد اثری در تملک ندارد. بنابراین هرگاه کسی به بیع فاسد مالی را قبض کند باید آن را به صاحبش رد نماید و اگر تلف یا ناقص شود ضامن عین و منعفت آن خواهد بود.

با توجه به ماده ۳۶۲ قانون مدنی آثار بیع را می‌توان به چهار قسمت، الف) انتقال مبیع و ثمن ب) ضمان درک مبیع و ثمن ج) تسلیم مبیع د) تادیه ثمن، تقسیم کرد. همین که عقد بیع منعقد گردید مالکیت مبیع به مشتری و مالکیت ثمن به بایع منتقل می‌گردد. بنابراین بایع، مبیع را به مشتری و مشتری ثمن را به بایع تسلیم کند.

 

بیع صرف و سلف

فروش طلا در مقابل طلا، نقره در مقابل نقره، و طلا در برابر نقره یا به عکس را بیع صرف می‌نامند.

شرایط صحت بیع صرف

الف) ربا نباشد؛ یعنی اگر طلا در مقابل طلا، و نقره در مقابل نقره فروخته می‌‌شود، وزن ثمن و مثمن باید یکسان باشد. اما اگر طلا در مقابل نقره معامله شود، تفاوت وزن طلا و نقره اشکال ندارد.
ب) تقابض در مجلس عقد صورت گیرد؛ یعنی در صحت بیع صرف (نه سایر معاملات مثل صلح و…) شرط است که هریک از طرفین، پیش از جدا شدن، طلا یا نقره را تحویل طرف مقابل دهد. (۱۶۰۲)
مثال: اگر علی مقداری طلا به حسن بدهکار باشد و حسن آن طلب را در مقابل نقره به علی بفروشد و نقره‌‌ها را بگیرد (پیش از جدا شدن از هم) اشکال ندارد و تقابض محقق شده است. (یعنی طلب خود را به خود بدهکار فروخته است)

احکام بیع صرف

۱. اگر طلا یا نقره به همراه غیر طلا و نقره در مقابل طلا یا نقره به ‌‌همراه غیر طلا و نقره فروخته شود و همه طلا یا نقره قبل از تفرق قبض نشود، معامله در مقدار قبض نشده باطل است.
مثال: اگر ۱۰۰ گرم طلا به همراه ۲۰ گرم الماس، در مقابل ۲۰۰ گرم نقره به همراه ۱۰۰ گرم عقیق فروخته شود، اما همه ۱۰۰ گرم طلا و ۲۰۰ گرم نقره تحویل نشود، معامله طلا و نقره باطل است.
۲. اگر طلا و نقره فروخته شده در بیع صرف، پس از تفرق طرفین معلوم شود اصلاً طلا یا نقره نبوده است ← معامله باطل است.
مثال: اگر ۱۰۰ گرم طلا در مقابل ۲۰۰ گرم نقره فروخته شود و بعد از جدا شدن طرفین، معلوم شود مثلاً ۲۰۰ گرم نقره در حقیقت فلز برنج است، معامله باطل است.
۳. اگر طلا یا نقره فروخته شود و پس از جدایی طرفین معلوم شود که قسمتی از آن نقره یا طلا نبوده است ← نسبت به مقداری که طلا یا نقره نبوده، معامله باطل است و در مورد بقیه نقره و طلا، طرف مقابل حق فسخ دارد.
مثال: اگر ۱۰۰ گرم طلا در مقابل ۲۰۰ گرم نقره فروخته شود و بعد از قبض هر کدام و تفرقشان، معلوم شود ۱۰ گرم از طلای مذکور مس است، معامله نسبت به ۹۰ گرم طلا (در مقابل ۱۸۰ گرم نقره) صحیح، و مشتری نسبت به ده گرم باقی‌‌مانده، حق فسخ دارد.
۳. بیع سلف (سلم)
بیع سلف عبارت است از خرید شیء کلّی به صورت مدت‌‌دار در مقابل ثمن نقدی (عکس نسیه).

 

شروط بیع سلم
در بیع سلم شروطی باید رعایت شود که در زیر به آن‎ها اشاره می‎شود.
۱- در عقد بیع سلم شرط است که ثمن معلوم باشد و در هنگام انعقاد معامله نقداً پرداخت شود. اما در قانون مدنی به لزوم دادن ثمن در هنگام انعقاد بیع اشاره‏ ای نشده است. بنابراین دادن ثمن در هنگام عقد شرط صحت این بیع نیست.
۲- مبیع نیز باید معلوم باشد. یعنی جنس، نوع، وصف و اندازه‎ آن معلوم باشد. هم‎چنین مکانی که قرار است مبیع در آن‎جا پرداخت شود باید معین شده باشد.

بیشتر بخوانید:

بیع محاباتی چیست؟

عناصر بیع سلم
عناصر بیع سلم از قرار ذیل است:
۱) عقد بیع
۲) مبیع کلی در ذمه باشد. ثمن ممکن است کلی یا عین شخصی باشد.
۳) مبیع مؤجل باشد.
۴) اجل معلوم باشد. درصورتی که فروشنده در تسلیم مبیع تأخیر نماید، خریدار اختیار فسخ بیع را دارد. (خیار تعذر تسلیم)
۵) مقدار و وصف مبیع قابل تعیین باشد.
۶) فروشنده و خریدار بدانند که مبیع در موعد مقرر وجود خواهد داشت. البته دانستن به این معنی است که طرفین علم عادی که اطمینان است به وجود مبیع داشته باشند.
۷) مبیع در سررسید کمیاب نباشد بلکه به‏ طور معمولی موجود باشد.
۸) ثمن در هنگام انعقاد بیع به بایع داده شود. در صورتی که تنها بخشی از ثمن داده شود بیع سلم فقط نسبت به همان بخش صحیح است و نسبت به بخشی که ثمن آن پرداخت نگردیده باطل خواهد بود.

شرایط مبیع در بیع سلم

مبیع در بیع سلم باید دارای شرایطی باشد تا بتواند در این بیع به عنوان مبیع قرار گیرد. این شرایط عبارتند از:
۱) جنس مبیع باید مشخص باشد یعنی باید معلوم باشد که جنس مبیع چیست. مثلاً گندم، برنج، جو و ….
۲) درصورتی که مبیع داری انواعی است؛ نوع آن نیز باید معلوم باشد. مثلاً برنج داری انواعی مانند صدری، هاشمی، طارم و …. است.
۳) وصف مبیع نیز باید معلوم باشد. یعنی مشخص شود که مبیع از نوع عالی یا متوسط یا ضعیف است.
۴) میزان مبیع باید مشخص باشد. پس مقدار مبیع با توجه به این‏که وزن‏ کردنی، شمردنی یا پیمانه‏ ای باشد؛ با وزن، تعداد یا پیمانه معلوم می‏شود.
۵) مبیع نباید بگونه‏ ای باشد که موجب ربا گردد. یعنی اگر جنس مبیع و ثمن در بیع سلم یکسان و میزان آن متفاوت باشد چنین بیعی متضمن ربا و در نتیجه باطل خواهد بود.
۶) مبیع باید قابل تعیین باشد. مانند میوه ‏های یک باغ که پس از رسیدن معین هستند. بنابراین وجه نقد نمی‏ تواند مبیع قرار گیرد.
۷) مبیع باید مؤجل باشد و درصورتی که تسلیم مبیع مدت‏ دار نباشد بیع سلم منعقد نمی‏گردد.
۸) مبیع باید در زمان سررسید در بازار موجود باشد. در غیر این‏صورت مبیع مبهم خواهد بود، مگر در مواردی که مردم نسبت به کمیابی مبیع آگاهی داشته باشند.
۹) مکان و زمان پرداخت مبیع باید معلوم باشد.
ثمن در بیع سلم یا سلف
بیع سلف یا سلم چیست؟ – گفته شد که در بیع سلم پرداخت ثمن به صورت نقد صورت می‏گیرد. چنان‏چه ثمن در بیع سلم، دینی باشد که خریدار، پیش از عقد بیع از فروشنده داشته است؛ بیع سلم صحیح می‏باشد و به محض انعقاد این بیع، دین فروشنده ساقط می‏گردد. پس پرداخت ثمن به صورت اعتباری نیز صحیح است مثلاً در صورتی ‎که شخصی از دیگری صد میلیون تومان طلبکار باشد و از او سه تن گندم به ارزش صد میلیون تومان بخرد به این صورت که گندم ‎ها چهار ماه دیگر داده شود لازم نیست که خریدار (طلبکار) صد میلیون تومان را در هنگام عقد به فروشنده (بدهکار) بپردازد زیرا خریدار می‎تواند طلبی که از بدهکار دارد را به عنوان ثمن این معامله قرار دهد و بنابراین پرداخت اعتباری ثمن صورت می‏گیرد. باید افزود که مطابق قانون مدنی بیع سلف یا سلم بدون این‎که پرداخت ثمن در هنگام انعقاد بیع لازم باشد، صحیح است زیرا ماده‎ ۳۴۱ قانون مدنی به طرفین اجازه می‎دهد که برای تسلیم مبیع یا پرداخت ثمن موعدی تعیین نمایند. هم‏چنین در این بیع، ثمن ممکن است عین خارجی باشد (مانند مبلغی پول و یا مال معین دیگری) و یا مال کلی باشد.

یک پیام بگذارید